
رويكردهاي نوين
پس از آخرين دهه هزاره دوم، مطالعه تغييرات استفاده از زمين نميتوانست جدا از تأثير فراگير حركت توسعه پايدار باشد و تغييرات استفاده از زمين به عنوان جزء مهمي از سيستم محيط زيست جهاني به شمار آمد. زمينههاي علمي مختلفي براي تحليل تغييرات استفاده از زمين مشاركت كرده و به شكل نظريهها، مدلها و ابزارها (فنآوري) ارتقا يافتند. در نتيجه، اين توسعهها نگاه خود به موضوع را گسترش داده و راهكارهاي مورد استفادهشان، بيشتر كلگرا هستند. با وجود ماندگاري مرزهاي قوي عقلاني، شكلهاي جديد مشاركت علمي به صورت ميانرشتهاي ارتقا يافته است. بازگشت به ديدگاه زمين به عنوان منبع چند بعدي و نحوة استفاده از آن به عنوان تدبير عاقلانه از اين منبع مشهود است (Briassoulis:p25)
مديريت تغييرات استفاده از زمين
استوارت چاپين(1995:p35) معتقد است كه هيچ نظريه برنامهريزي و تغييرات شهري به تنهايي نميتواند به طور كامل پيچيدگي و پويايي واقعيت تجربه و عمل برنامهريزي كاربري زمين را در شرايط پيچيده رقابت، تغييرات و تقابل، توصيف كند. از آن جايي كه “تغيير” تنها عامل ثابت در اين شرايط آشفته است، يك راهكار مفهومي بر پايه “مديريت تغييرات نحوه استفاده از زمين” بيشتر با واقعيت عمل برنامهريزي متناسب است. در اين راهكار، هدف تمامي فعاليتهاي برنامهريزي استفاده از زمين، نظارت و هدايت مداوم تغييرات است، به نحوي كه به بهترين شكل به اجتماع سودرساني كند.
هستة اصلي برنامهريزي استفاده از زمين تلاش براي تأثيرگذاري بر جهت تغييرات استفاده از زمين است، كه به روشهاي مختلفي اجرا ميشود: نظيرتهيه و اجراي طرحها و سياستهاي كاربري زمين، مرور و تصويب طرح هاي توسعه، پيشنهاد برنامههاي افزايش سرمايه، مشاركت در تصميمگيري دولت محلي و …اين روندها از طريق تركيب ارزشهاي اجتماع، استانداردهاي تخصصي، سوابق قانوني، تاكتيكهاي سياسي، و ديدگاههاي طولاني مدت هدايت میشوند. كل اين تلاش كه” مديريت تغييرات استفاده از زمين” نام دارد، منطق بنيادي براي نظريه و عمل برنامهريزي كاربري زمين است.
مديريت تغييرات استفاده از زمين، ” وضعيت نهايي” را در يك نقشه جامع كه بايد طي 20 سال آينده ساخته شود، مشخص نميكند. اين راهكار علاوه بر اينكه شامل يك برنامه پيشرفته با هدف هدايت آينده است، شامل فعاليتهايي براي نظارت و پاسخگويي به تغييرات نيز میشود تا به توافق عمومي براي اهداف و مقاصد برنامهريزي دست يافته و فهرستي از ساز و كارهاي عمومي و نيروهاي به كار رفته در اجراي طرح را تهيه كند. تكنيك لازم بايد هم منطقي[1] باشد تا بتواند آينده را بر اساس تحليل واقعي هدايت كرده و هم تطبيقي[2] تا به طور راهبردي به تغييرات پيش بيني شده پاسخ گويد .(chapin,1995:p35-37)
تحليل فرايندهاي تغييرات استفاده از زمين بايد هم شامل تحليل نظريههاي فرايند برنامه ريزي به منظور هدايت تهيه طرحها بوده و هم شامل نظريههاي مفاهيم تغييرات شهري باشد تا محتويات طرحها را هدايت كند. در ميان نظريههاي فرايند برنامهريزي، برنامهريزي عقلايي براي برنامهريزي طولانيمدت متداولترين است. هم يك نظريه هنجاري است؛ از آنجايي كه شكل خاصي براي تصميمهاي برنامهريزي مشخص كرده و هم يك نظريه توصيفي است؛ زيرا گامهايي كه بايد فرايند برنامهريزي دنبال كند را معين ميكند. راهكار برنامهريزي عقلايي در رابطه با برنامهريزي كاربري زمين شامل مراحل زير ميباشد:
- تدوين اهداف كلي و عملياتي
- طراحي آلترناتيوها
- ارزيابي نتايج: ارزيابي هزينه منفعت
- انتخاب گزينه برتر در جهت توافق عمومي
- اجرا
- پايش[3] و بازگشت براي مقايسه نتايج و اهداف
- بازبيني طرح منبع: (Chapin:1979,p 39)
در شكل اصلي مدل عقلايي، طرح هاي كاربري زمين با خواسته هاي اجتماعات توافق لازم را نداشته و بنابراين توانايي پاسخ به تغييرات مداوم را ندارند؛ در حالي كه روندهاي مشاركت شهروندان، به ايجاد توافق در تصميمات طرح با خواستههاي اجتماعات كمك كرده و روندهاي اجراي روزانه طرح و مديريت توسعه به تغييرات پيش رو پاسخگو خواهد بود. تلفيق اين دو، يك مدل استنتاجي »عقلايي- تطبيقي« خواهد بود. در اين مدل، تصميم سازي در مرحله اول يك تحليل منطقي و فعاليت مبتني بر طراحي است كه اجراي طرح اساسا فعاليت اداري و سياستي گام به گام است. جدول(2- 2) مقايسه روشها در برنامهريزي عقلايي و تطبيقي
جدول(2- 2): مقايسه روشها در برنامهريزي عقلايي و تطبيقي
تكنيكهاي عقلايي | تكنيکهاي تطبيقي |
تحليل داده | مشاركت و مباحثه عمومي |
پيش بيني مسير طرح | ايجاد توافق عمومي و رفع تضادها |
تحليل عرضه وتقاضا | بازبيني و رفع مشكلات |
مدل سازي سيستم | تحليل عوامل تأثيرگذار و كاهش آن |
اهداف اصلي و عملياتي | بودجهبندي سرمايه و بازبيني طرح |
طرح نهايي | ارزيابي طرح و اصلاح |
منبع:(chapin, 1979, p 39)
نظريههاي مفاهيم تغييرات شهری در دورههاي زماني مختلف، روند توسعه شهر و متغيرهاي آن و در نتیجه متغيرهاي مؤثر بر تغيير كاربرد زمين در طول زمان را تحليل كردهاند؛ نظريههاي اقتصاد سياسي، نظريههاي شكل شهر، نظريه بازار زمين، نظريه اقتصاد كلاسيك، نظريههاي اكولوژيكي و… از جمله آنها هستند. اما هريك از اين نظريهها به تنهايي نميتوانند راهبري لازم را براي برنامهريزي زمين دربرداشته باشند؛ به اين منظور رودل تعدادي از نظريهها را تركيب ميكند و به دو رويكرد نوين دست میيابد:
- رويكرد اكولوژي انساني: تغييرات بازار كه اغلب نتيجه اقداماتي مانند ساخت و سازهاي جديد است، تغييرات دموگرافيكي و تغييراتي در مقررات كاربري زمين در طول زمان را نتيجه ميدهد؛ در بيشتر موارد يك تغيير در كاربري زمين كه در بسياري از قطعات مختلف زمين تكرار ميشود، به تدريج وضعيت علايق را نيز در يك اجتماع تغيير داده و همين موضوع تغيير در سياست ها را منتج ميشود.
- رويكرد سياستي- اقتصادي: اين رويكرد دو متغير نهفته را شامل تأثير علايق سياسي قدرتمند (مانند عاملان توسعه در برابر گروههاي ذينفع سازمان يافته) و همچنين تضادها و درگيريهاي برجسته ناشي از تفاوت بين مكانها (مانند روستايي در برابر شهري) اضافه خواهد كرد. از ديدگاه اين رويكرد نابرابريهاي سياسي، بيش از نيروي بازار بر سياستهاي كاربري زمين مؤثر است. رودل پايه نظريه خود را بر اساس برهم كنش مداوم كاربران زمين بر پيامدهاي آينده مي گذارد (Chapin,1995: p 36 -40).
استوارت چاپين نيز با سازماندهي مفاهيم از نظريههاي مختلف، مفاهيم مديريت تغييرات كاربري زمين را در سه گروه ارزش توصيف كرده است كه براي برنامهريزي زمين بايد به تعادل برسند؛ ارزشهاي اجتماعي، بازار و زيستمحيطي.
- ارزشهاي اجتماعي: ارزشهاي استفاده اجتماعي، وزني را كه مردم به شكلهاي مختلف استفاده از زمين به عنوان محيطي براي زندگيشان ميدهند، بيان مي كند؛ اين ديدگاه استفاده از زمين را به عنوان تسهيل كننده الگوهاي مطلوب فعاليت و تمايلات اجتماعي ميداند. وي مفاهيمي چون شكل شهر، سيستمهاي فعاليتي و واحدهاي همسايگي اجتماعي را مطرح ميكند كه همگي ارتباطات بين محيط زيست فيزيكي (كالبدي) و كيفيت زندگي را در نظر ميگيرند.
- ارزشهاي بازار: اين ارزشها وزني را كه مردم به زمين به عنوان يك كالا مي دهند، بيان ميكند؛ اين ديدگاه استفاده از زمين را به عنوان واسطه سود معاملات املاك ميبيند. ارزش كالايي زمين بعد تجارت را در شهرنشيني وارد ميكند؛ اين بعد علاوه بر اينكه معيارهاي سود محلي را براي شركتها و سازمانها ايجاد ميکند، براي عاملان توسعه و سرمايهگذاران خصوصي نيز انگيزه ايجاد خواهد كرد. در اين ديدگاه زمين بايد به بيشترين و بهترين استفاده كه توسط بازار تعيين ميشود، برسد. برنامهريزان كاربري زمين دو نظريه مقابل هم درباره ارتباط برنامهريزي و بازار يافتهاند. يكي اينكه بازار يك مكانيسم كارآمد براي سازماندهي معاملات است و قوانين برنامهريزي دولتي تنها ميتواند بازار را تنظيم كرده و انحرافهاي كوچك را اصلاح كند. اين ديدگاه بر اصلاح شكست بازار تاكيد دارد. ديدگاه ديگر معتقد است كه دخالت عمومي بايد در فرايندهاي بازار جايگزين شود تا ثروتها و فرصتها دوباره توزيع شوند. در ميان اين دو ديدگاه، ادغام دولت و بازار در مشاركت هاي خصوصي- عمومي مطرح ميشود.
- ارزشهاي اكولوژيكي: اين ارزشها وزني را كه مردم به سيستم هاي طبيعي زمين ميدهند، بيان كرده و استفاده از زمين را به عنوان تهديد بالقوه زيست محيطي كه بايد كاهش يابد میداند .(Chapin:1995, p 43- 51)
فرايند برنامهريزي كاربري زمين در رويكرد نوين
استوارت چاپين بر اساس دو پيش فرض رويكردهاي نويني را به برنامهريزي كاربري زمين ارائه كرده است؛ اول اينكه برنامهريزي كاربري زمين متضمن رقابت شديدي براي الگوي آينده توسعه زمين در يك محدوده است؛ درحالي كه عوامل مؤثر بر آن، براي دستيابي به اهدافشان در يك چارچوب وابسته به يكديگر قرار دارند، اين فرايند رقابت به دليل نياز به همكاري تعديل ميشود. پيشفرض دوم نيز اين است كه طرح كاربري زمين، يك ابزار كليدي براي ارتباط اقدامات توسعه در يك اجتماع است؛ چاپين با اين نظريه كه برنامهريزي كاربري زمين فقط يك فرايند است، مخالف بوده و آن را به عنوان »فرايندي كه توسط يك طرح هدايت ميشود« ميداند. اين طرح به عوامل مؤثر بر توسعه كمك ميكند كه به جاي رقيب، همكار يكديگر بوده و به توافقات زيادي دست يابند (Chapin: 1995, p4). وي معتقد است كه به منظور مديريت تغييرات كاربري زمين، برنامهريزي كاربري زمين بايد شامل چهار نوع عملكرد باشد؛ آگاهيهاي اصلي[4]، برنامهريزي پيشرفته[5]، ارائه راه حل براي محدوديتها[6] و اجراي سيستم مديريت توسعه در اجتماع[7].
آگاهيهاي اصلي–
يك سيستم اطلاعات برنامه ريزي، راهكار كلي براي تهيه، ذخيره سازي و بازيابي و تحليل دادهها و نشان دادن اطلاعات در پاسخ به نيازهاي خاص عملكرد آگاهيهاي اصلي پروگرام برنامهريزي است (Chapin: 1995, p63).
هدف تهيه سيستم اطلاعات برنامهريزي، توليد دانش و حمايت از تصميمها در مورد جمعيت ، اقتصاد، محيط زيست و كاربري زمين، زيرساخت ها و امكانات اجتماعي محدوده مورد مطالعه است. وظايف اصلي اين عملكرد در فرايند برنامه به شرح زير است:
- شناسايي اطلاعات اصلي: دادههاي مورد نياز شناسايي شده، مدلها و روندها براي خلاصهسازي دادهها مشخص
شده و به اين ترتيب سيستم اطلاعات ساخته شود.
- تبديل دادهها به اطلاعات قابل استفاده
- استفاده از مدلهاي شبيهسازي
- توزيع اطلاعات به گروههاي مختلف: آمادهسازي اطلاعات براي مشاركت كنندگان مختلف در بازي كاربري زمين (Chapin:1979, p.90).
برنامه ريزي پيشرفته –
برنامهريزي پيشرفته سنتيترين عملكرد برنامهريزي كاربري زمين را تشكيل ميدهد كه شامل ايجاد طرحهايي با مقياس بزرگ و متوسط ميشود؛ شامل تنظيم اهداف و تعريف الگوهاي كاربري زمين مطلوب براي آينده است كه ارزشهاي اجتماعي، بازار و زيست محيطي را به تعادل ميرساند. برنامهريزي پيشرفته در فرايند برنامهيزي كاربری زمين، شامل دو مرحله است: طرح چارچوب سياستگذاري و برنامهريزي مديريت توسعه (Chapin: 1979, p65). هدف طرح سياستگذاري زمين تدوين الگوي آينده كاربري زمين و تهيه سياستهاي عمومي در مورد فعاليتهاي دولت براي رسيدن به اين هدف است. برنامهريزي سياست با تحليل مشكل و تدوين هدف و با مروري بر سياستهاي ورودي [8]آغاز ميشود. پس از آن اهداف و سياستهاي ورودي را به سياستهاي خروجي تبديل ميكند كه بر شرايط و نتايجي كه تحليل مشخص ميكند، نيز تاثيرگذار خواهد بود. اين سياستها در يكي از سه شكل زير و يا تركيبي از آنها بيان خواهد شد:
- بيانيههاي شفاهي
- طرح پهنهبندي زمين
- طرح كاربري زمين .(Chapin:1995,p66)
طرح مديريت توسعه–
طرح مديريت توسعه يك روند پيشنهادي از فعاليتها توسط سازمانهاي مشخص يك اجتماع محلي در طول 3 تا 10 سال براي بهبود سيستم مديريت توسعه اجتماع محلي است. چاپين مقصود مديريت توسعه را اجراي طرح كاربري زمين دانسته و در عين حال طرح كاربري زمين را كمكي براي اجراي مديريت توسعه ميداند؛ طرح كاربري زمين از طريق تهيه پايههاي سياسي، قانوني و منطقي براي مقررات و سرمايههاي پيشنهادي در برنامه مديريت زمين اين كار را انجام ميدهد) (Kaiser, 1995.
نمودار (2- 2): فرآیند 4 مرحلهای برنامهریزی کاربری زمین
[1] Rational
[2] Adaptive
[3] Monitoring
[4] Intelligence
[5] Advanced Planning
[6] Problem Solving
[7] Development Management
[8] سياستهاي ورودی: مقررات، قوانين و راهبردهاي اداري، راه حلها و طرحهاست كه قبلا توسط دولتها و موسسات و … مصوب شده است.
سياستهاي خروجي: تصميمات عمومي كه براي ايجاد هماهنگي در تصميمات هدايت كننده توسعه طراحي ميشوند.