
مديريت شهري:
مديريت شهري عبارت است از سازماندهي عوامل و منابع براي پاسخگويي به نيازهاي ساكنان شهر (صرافي و عبدالهي ، 1387: 121).
مهمترين هدف مديريت شهري را مي توان در ارتقاي شرايط کار و زندگي جمعيت ساکن در قالب اقشار و گروه هاي مختلف اجتماعي و اقتصادي و حفاظت از حقوق شهروندان، تشويق به توسعه اقتصادي و اجتماعي پايدار و حفاظت از محيط کالبدي دانست. (شيعه، 1382 :39)
به گفته ي سعيدنيا ، “اگر شهر همچون سازماني در نظر گرفته شود، در رأس آن عنصري براي اداره امور كنوني و برنامه ريزي آينده نياز است ، اين عنصر را مي توان مديريت شهر ناميد “(كياكجوري و ملك محمدي زنجان ، 1385: 3).
تکامل مديريت شهري محصول تلاشهايي است که براي بهبود يک روششناسي کارآمد مديريت در برنامهريزي استراتژيک در سطوح کلان شهري انجام گرفته است. تلاشي که هنوز به نتايج قطعي و مورد توافق عام منجر نشده است. به همين دليل اصطلاح مديريت شهري از تنوع مفهومي گسترده متشکل از تمام عناصر و اجزاي رسمي وغير رسمي ذيربط و مؤثر در ابعاد مختلف اجتماعي, اقتصادي و کالبدي حيات شهري با هدف اداره, هدايت و کنترل توسعه همه جانبه و پايدار شهري تشكيل شده است.
مفهوم مديريت واحد شهري:
اولين بار واژه هماهنگي بين سازماني توسط ارنست الكساندر براي تشريح فرآيندي كه سازمانها با يكديگر همكاري مي كنند ،بكارگرفته شد”(كياكجوري و ملك محمدي زنجان ، 1385: 21) . هماهنگي بين سازماني يعني فرآيند ايجاد و يا بكارگيري قوانين تصميم گيري وضع شده توسط دو يا چند سازمان به صورت جمعي و در ارتباط با محيط كاريشان (همان : 3).
دو برداشت متفاوت از مديريت يكپارچه شهري : 1- ادغام دستگاههاي خدماترسان شهري در تشكيلات شهرداري. 2 – هماهنگي در تعيين اهداف ، سياستگذاري و برنامهريزي بدون ادغام دستگاهها. (رهنما و توانگر ، 1385: 919).
با توجه به سيستم متمرکز حکومتي و اداري کشور و عدم تمايل دستگاهها به واگذاري اختيارات خود به شهرداريها که مسلماٌ يکي از دلائل آن از دست دادن بخشي از اعتبارات و بودجههاي دولتي است، مسئله ادغام دستگاههاي خدماترسان در تشکيلات شهرداريها با موفقيت چنداني روبرو نخواهد شد. بنابراين به جاي مقوله ادغام، بحث هماهنگي دستگاهها در اهداف، سياستگذاري و برنامهريزي مطرح ميشود.
ارتباط هماهنگي بين دستگاهها و برقراري مديريت واحد شهري
نمودار شماره 2-3 : نشاندهنده هماهنگي عناصر شهري
انواع هماهنگي بين سازماني:
با توجه به توضيحات بالا هماهنگي را ميتوان به دو دسته هماهنگي افقي و هماهنگي عمودي تقسيم کرد :
هماهنگي عمودي:
نوعي از هماهنگي ساختاري است كه بايد بين سطوح مختلف ملي ، منطقه اي ، شهري و محلي در برنامه ريزي شهري و منطقه اي صورت گيرد.
هماهنگي افقي :
نوع ديگر هماهنگي است كه بر هماهنگي بين دستگاههاي هم رديف در سيستم شهري تاكيد دارد. اين نوع هماهنگي در سطح شهر يعني هماهنگي در اجرا بين دستگاههاي موازي با هدف توسعه ي شهري ( رهنما و توانگر 1385:920).
هدف از ايجاد هماهنگي بين سازمانهاي متولي شهر:
هماهنگي بين سازماني، يكي از وظايف و مسائل مربوط به مديريت شهري است.چنانچه واحدهايي که با هم هماهنگ ميشوند خود سازمانهاي مستقلي باشند، از واژه هماهنگي بين سازماني استفاده ميشود. هدف از ايجاد هماهنگي بين سازماني، تلاش به منظور اثر بخشي بيشتر سازمانها در برنامهريزي و فعاليتهاي مشترک است. شهرداري، فرمانداري، بخشداري، شوراي شهر، دانشگاه و… از جمله سازمانهايي هستند که انسان امروزين مستقيماً با آنها در ارتباط است. ضمنا ًًبه صورت غير مستقيم با سازمانهاي بيشمار ديگري هم در ارتباط است. مسلماً اين سازمانها ميتوانند به تنهايي بر جامعه تأثير بگذارند، ولي زماني که با هم و در ارتباط با هم کار ميکنند. تأثيري به مراتب بيشتر بر جامعه ميگذارند. به طور کلي ايجاد هماهنگي ممکن است با هدف نيل به يکي از مقاصد ذيل صورت پذيرد :
بازداشتن: پيش بيني مسائل و مشکلات آينده و ايجاد هماهنگي براي مقابله با آنها
اصلاح کردن: تشخيص وضعيت غير عادي و تعيين نقايص سيستم و ايجاد هماهنگي براي رفع آنها
تنظيم کردن: شناسايي مختصات نظم موجود و ايجاد هماهنگي براي حفظ آنها
بهبود دادن : بررسي عمليات خرده سيستمهاي موجود و ايجاد هماهنگي براي بهبود آنها
البته به طور معمول، ايجاد هماهنگي با هدف اصلاح وضع موجود يا تنظيم عوامل، براي حفظ وضع موجود انجام ميشود. (رضائیان،1380: 377)