
خلاصه ای از پراگماتيسم Pragmatism
در اواخر قرن 19 يك روش فلسفى موسوم به Pragmatism در آمريکا به ظهور رسيد. واژه پراگماتيسم مشتق از واژه يونانى Pragma و به معنى عمل است . پراگماتيسم مکتب اصالت عمل است .مکتبى كه عملى بودن هر چيزى را ضرورى مى داند. در اين مکتب غرض از حيات، همانا عمل است . بنيان گذار آن ويليام جيمز آمريکايى است او مى گويد حقيقت عبارت است از آنچه كه بهتر و بيشتر اميال و آمال ما و از جمله سلايق ما را ارضاء كند.
در مکتب پراگماتيسم، علم نيز قدر و اعتبار عملى دارد و هدف علم ماهيت اشياء نيست بلکه هدف اصلى علم نيز بايد فايده عملى آن باشد و بيشترين ستيز پراگماتيسم و ضدپراگماتيسم بر سر معناى واژه حقيقت است. در نظر مکتب پراگماتيسم افکار و عقايد همچون ابزارهايى هستند براى حل مسائل و مشکلات بشر .
تا زمانى كه اثر مفيدى دارند صحيح و حقيقى اند و پس از آن غلط و خطا مى شوند. به اين ترتيب عقيده اى ممکن است مدتى به كار آيد و مؤثر شود واز اين رو فعلاً حقيقى است ليکن بعداممکن است نتايج رضايت بخش نداشته باشد و آن موقع به نظريه اى خطا و باطل تبديل مى گردد .
در دودهه اخير پراگماتيسم در عين ثابت ماندن فلسفه اصلی دچار تحول شده و تنها به فلسفه به عمل آوردن انديشه ها تاكيد نمی كند بلکه به رويکردی برای بررسی مسائل پيچيده و دشوار با تکيه بر نقش برنامه ريز و زبان تبديل شده است و از اين لحاظ به رويکرد ارتباطی و هم تفکر پسامدرن )تفسيرهای رورتی(نزديك شده و ريچارد رورتی برای نخستين بار مدعی شد كه پراگماتيسم همان تفکر پسامدرن است كه زودتر از زمان خويش متولد شده است . رورتی بر اين تاكيد دارد كه هيچ چيز مهمتر از حفظ نهادهای ليبرال نيست و به نظر او بيشترين اختلاف نظرها در شرايط متعارف است و اعتقاد دارد كه در اين شرايط گفت و گوی آزاد برای حل اختلاف ها كافی خواهد بود . رورتی شرايطی را نامتعارف می داند كه اختلاف نظرها عميق و با تعصب همراه بوده و گفت و گوی طرفين كافی نيست و در اين صورت به نقش پر اهميت يك ميانجی تاكيد كرده و اين ميانجی را رورتی به عنوان فيلسوف نام می برد ودر موارد مربوط به تصميم گيری ها و سياست گذاری های عمومی همان برنامه ريز است. به نظر رورتی آنچه كه مهم است نقش برنامه ريز خواهد بود كه تلاش می كند گفت و گوها ادامه پيدا كرده و رويکرد بر گفت و گو با فلسفه دموكراسی ليبرال سازگار بماند. ديدگاه رورتی با انتقاد پسامدرن گرايان قرار گرفته و اعتقاد دارند وی ريش قيچی را به افراد حرفه ای)برنامه ريزان( سپرده كه در دستگاه بوروكراسی كار می كنند و برای تغيير ساختارها آزاد نيستند در واكنش به اين انتقادات رورتی مفهوم پيش انديشی را مطرح كرد و در ديدگاه رورتی برنامه ريز به مرتبه پيش انديشی يا پيام آوری ارتقاء پيدا می كند.