
1- مباني ارتباطات
ماهيت جهان ممكنات بر ارتباط استوار است و به لحاظ وجود ارتباط است كه رابطه علت و معلولي به منصه ظهور ميرسد. به زبان ديگر منشاء هر معلولي ارتباطي است كه با علت يا علل محيط اطراف خود دارد.
به تبع، انديشه، تعقل، اراده و رفتار انسان نيز به نوعي ارتباطي است كه با محيط اطراف خود دارد. ارتباط در بطن كلمه خود وجود دو طرف به عنوان فرستنده و گيرنده و آنچه كه اين دو را بهم ربط ميدهد را نهفته دارد. لذا مرحله اول اين بخش حاضر به تبيين ارتباط، اجزاء و اصول انتقال پيام پرداخته، خصوصيات محتوايي و شكلي را بررسي نموده و به تعريف عكسالعملهاي ناشي از دريافت پيام اشاره ميكند.
و از آنجا كه انسان از ابعاد وجودي والايي برخوردار است، از قدرتهاي حافظه، تخيل، ياداندوزي، استنتاج و ديگر شرايط و امكانات فردي، شخصيتي، عاطفي و… كه در ادراك مؤثرند به شكل خلاصهاي صحبت به ميان خواهد آمد.
در اين راستا علاوه بر شناسايي توانمنديهاي ظاهري انسان به سازمان و تشكل ادراكي/ نظريه و قوانين گشتالت/ ادراك فضا و اشياء و ديگر عوامل مؤثر در ادراك نيز اشاره خواهد شد.
به لحاظ آنكه هر فضايي تبلور نيازهاي جسمي و روحي انسان بشمار ميرود و به زبان ديگر همواره پيوند نزديكي بين فضاهاي بستر رفتار و آن رفتار معين وجود دارد لذا بررسيهاي ذيل در قالب چگونگي ارتباط ادراك از فضاي خاص و رفتاري كه بروز ميكند صورت خواهد پذيرفت.
بنابراين بخش نهايي اين بخش به مباني رفتار اختصاص يافته، پايگاه نظري خود را بر آنچه كه از ظاهر و عملكرد و معنا در ادراك فرد و نهايتاً در رفتار وي بروز ميكند استوار ساخته است. بررسي اين امر نشان ميدهد كه اين بستر رفتارها هستند كه امكان آنچه را كه در محدودههايشان قابل اجرا ميباشد را بيان كرده و به فرد منتقل ميسازند و تنها در صورتي اين بسترها تبديل به فضاهاي مطلوب ميشوند كه بنا بر ويژگيهاي رفتاري جمع طراحي شده باشند.
پرواضح است كه در اين ميان تضادهاي رفتاري هم مشهود است كه علت عمده آن خطاها و اختلالات ادراكي است كه بروز ميكند. بنابراين در صورت شناخت خطاهاي ادراكي و چگونگي ايجاد آنها و نحوه استفاده يا عدم استفاده ازآنها ميتواند كمك مؤثري دركنترل فضا و رفتار به طراح بنمايد.
از طرفي تنظيم ساخت محيط يا طرح آن از طرق مختلف بر رفتار اجتماعي مؤثر واقع ميشود.
شايد در يك طرح بتوان كالبدي زيبا ارائه كرد اما اگر در آنها حضور انسان و نحوه ادراك و رفتار وي ناديده گرفته شده و در نهايت ميزان انطباق انسان با فضا معلوم نباشد، كيفيات زيباشناسانه نيز لطمه خورده و كارائي چنداني نخواهد داشت.
لذا براي داشتن طرحهاي شهري مطلوب و مرتبط با رفتار، ايجاب ميكند كه تأثير متقابل انسان و محيط بشكل گستردهاي بررسي شود.
بنابراين تأثير متقابل انسان و محيط كه مهمترين بحث عوامل مؤثر بر رفتار به شمار ميرود در قالب محيط طبيعي/ اجتماعي/ فرهنگي و اجزاء آنها و تأثير كيفيات متفاوت آنها بر رفتار انسان عمدهترين مباحث مباني رفتار را شكل داده است.
1-1- تعريف
انسان همواره در ارتباط با محيط اطراف خود است. ارتباطي كه به صورت داد و ستد اطلاعاتي، تأثيرپذيري، نفوذ و… رخ ميدهد. ارتباط انساني، ارتباط انسان با محيط، انسانها، اشياء، فضا و… را شامل ميگردد. كه با توجه به تعريف ارتباط، تمامي آنها را ميتوان در يك فرآيند كلي جايگزين نمود.
- بطوركلي ميتوان گفت: ارتباط عبارت است از فرايند انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده مشروط بر آنكه در گيرنده پيام، مشابهت معني با معني مورد نظر فرستنده پيام ايجاد شود. (محسنيان راد، 57 :1369)
پس ارتباط يك فرآيند است كه ميان فرستنده و گيرنده توسط پيام و ايجاد معني از طريق مسير انتقال پيام ايجاد ميگردد، باعث بروز عكسالعمل (پسفرست) در گيرنده شده و گاه تأثيري بر فرستنده ميگذارد (بازخورد).
- ارتباط يك فرآيند است، يعني رويدادها و روابط ميان عناصر آن، به صورتي پويا و بطور مداوم در حال تغيير استو آغاز و پاياني ندارد.
تصوير (1): اركان ارتباط
در فرايند، تسلسلي ايستا از رويدادها وجود ندارد. اصولاً فرآيند چيزي ايستا نيست، بلكه پوياست. اجزاي داخل يك فرآيند داراي كنشهاي متقابل هستند و هر يك بر ديگري تأثيرگذارده و از ديگري تأثير ميگيرند.
- پس ارتباط را نميتوان جرياني يك سويه دانست. رابطهاي است متقابل ميان گيرنده و فرستنده، فرستنده پيام را ارسال داشته، گيرنده معناي آنرا دريافت ميكند و با ارسال پسفرست، رابطهاي متقابل ايجاد مينمايد. پسفرست ميتواند عكسالعمل رفتاري، گفتاري، حسي- عاطفي بوده و مؤثر بر فرستنده يا بدون تأثير بر آن باشد. در صورت بروز پسفرست، امكان تأثيرپذيري فرستنده از گيرنده وجود دارد كه به آن بازخورد ميگويند.
بطور مثال پيامي بصورت يك خبر خوشايند اگر توسط راديو براي گيرنده فرستاده شود، پسفرست ناشي از آن يعني مسرت فرد تأثيري بر فرستنده (راديو) ندارد. اما اگر اين پيام توسط يك انسان ارسال ميشد، مسرت گيرنده، تأثيري روحي- رواني بر فرد فرستنده پيام بجا ميگذاشت و در صورت شادمان شدن فرد ارسال كننده پيام، ميتوانست شادماني ايجاد شده، را بازخورد پيام دانست.
تصوير (2): فرآيند ارتباط
در نهايت بنا به مباحث مطروحه، ارتباط را به صورت فرآيندي متشكل از اجزاء زير ميتوان درنظر گرفت:
فرستنده، پيام، كانال انتقال پيام، گيرنده، معني، پسفرست و بازخورد.
ارتباط ميان عناصر فوق، باعث انتقال پيام ميشود، كه اصول آن در زير بررسي ميگردد.
1-2- اصول انتقال پيام
هرفرد زنده (گيرنده) بطور مرتب بوسيله حواس خود (ابراز گيرنده) از محيط زندگيش (فرستنده) اطلاعاتي بدست ميآورد (پيام) و آنها را در مغز خود با معناي موجود ذهني تطبيق داده و سپس بررسي ميكند. (گروتر، 1 :1375)
انسان به كمك گيرندههاي حسي خود از وجود واقعيات دنياي خارج يا داخل مطلع ميگردد. اين احساس پس از تغيير و تعبير يا به عبارتي انطباق مطلق پيام با معاني موجود در ذهن به ادراك ميانجامد.
احساس يعني انتقال اثر محرك (يا پيام فرستنده) از گيرنده حسي به سيستم اعصاب مركزي، امري كه به صورت عيني قابل پيگيري است. احساس ارزش شناختي نداشته و به گونهاي منفعل حاصل ميشود و اساسي صد در صد فيزيولوژيك دارد.
احساس در دو مرحله صورت ميگيرد. يكي تحرك بيروني يا دروني از جانب فرستنده و ديگري تأثير اندام حسي يا ابزار گيرنده كه به وسيله يكي از حواس حاصل ميشود و از راه اعصاب به نخاع و مراكز عصبي منتقل و موجب احساس ميشود. (ايرواني/ خداپناهي،3-21 :1371)
اما ادراك، آن فرآيند ذهني يا رواني است كه گزينش و سازماندهي پيامهاي ارسالي و نهايتاً انطباق با معاني ذهني را به گونهاي فعال به عهده دارد. به عبارت ديگر پديده ادراك فرآيندي ذهني است كه در طي آن تجارب حسي با معاني ذهني مقايسه ميشود، و از اين طريق انسان روابط امور و اشياء را در مييابد.
پس ميتوان گفت محيط همواره همچون يك فرستنده، اطلاعات و يا پيامهايي ارسال ميدارد و انسان به مثابه يك گيرنده، دريافت كننده اطلاعات (با معاني مشابه معاني ذهني خود) ميباشد. بدينترتيب در اين بحث هر آنچه كه اطلاع يا پيامي از خود ميفرستد “فرستنده” و فرد را كه دريافت كننده اين اطلاعات ميباشد را “گيرنده” ميناميم. (گروتر، 1 :1375)
فرد به عنوان گيرنده، اطلاعات را از طريق حواس پنجگانهاش دريافت كرده و در مغز خود به تجزيه و تحليل آنها پرداخته و آنها را با معاني ذهني خود تطبيق ميدهد. در اين تجزيه و تحليل است كه عوامل اجتماعي- رواني مانند شخصيت فردي و تجارب شخصي و غيره نقش اساسي پيدا ميكنند.
در سيستم انتقال اطلاعات و فرآيند دريافت و ارزيابي آن اغلب عوامل مزاحمي نيز وجود دارند كه مانع از عملكرد صحيح آن ميشوند ولي اين عوامل مزاحم معمولاً منابع و دلايلي دارند كه درارتباط با فرستنده يا گيرنده نيستند. ميتوان گفت سيستم دريافت و ارزيابي اطلاعات در انسان كاملاً با سيستم انتقال اطلاعات در وسايل فني قابل قياس است. تنها با اين اختلاف كه در اولي از كانالهاي طبيعي و در دومي از كانالهاي مصنوع استفاده ميشود. يك فرستنده روي موجهاي مختلف (كانالها) موسيقي، آگهيهاي تجارتي، اخبار و غيره را (انواع خبر) ميفرستد. هر كدام از اين برنامهها برحسب انتخاب شنونده (گيرنده) داراي محتواي گوناگون از اطلاعات است دستگاه گيرنده (حواس پنجگانه) اين اطلاعات را گرفته، تبديل ميكند و به شنونده (مغز) منتقل ميسازد. رعد و برق و عوامل ديگر جوي ميتوانند مزاحم اين فرآيند شوند (عوامل مزاحم). (گروتر،3-2 :1375)
تصوير (3): عامل مزاحم در فرآيند ارتباط
پس در نهايت ميتوان انتقال پيام را بر پايه دو عنصر اصلي فرستنده و گيرنده دانست كه اطلاعات ارسالي يا پيامها از طرفي و از طرف ديگر معناي ذهني گيرنده در اين ميان نقش اساسي ايفا ميكنند. در صورت نبود هر يك از عناصر فوق هيچگونه پيامي منتقل نگشته و ادراكي صورت نميگيرد.
1-3- فرستنده
فرستنده مركز ارسال پيام است. فرستنده ميتواند انسان يا بخشي از محيط باشد، مثلا يك شيء (ميز) يا يك فضا (ميدانشهري). ارسال پيام توسط فرستنده انساني ميتواند آگاهانه يا ناآگاهانه باشد. مانند يك سخنراني (آگاهانه و توسط انسان) و يا ناآگاهانه مانند نحوه پوشش يك فرد كه نشان از قوميت اوست.
پس در نهايت ميتوان گفت فرستنده، يا انسان است يا محيط كه آگاهانه يا ناآگاهانه پيامي را ارسال مينمايد.
1-4- پيام
هر پيام مجموعهايست از اطلاعات مختلف كه توسط فرستنده ارسال ميگردد. هر پيام شامل كدهاي قابل بازخواني توسط گيرنده ميباشد كه بر ساختاري استوارند. (گروتر، 2 :1375)
عناصر تشكيل دهنده يك پيام بر ساختاري كه ناشي از شيوه ارتباط ميان آنان است قرار دارند.
به عبارتي پيام ساختاري است مركب از عناصري چون نوع عناصر يا كدها، كميت و كيفيت آنان، محتواي اطلاعاتي و نحوه ارائه پيام.
هر پيام از تعدادي علامت يا كد تشكيل شده است. علاماتي كه از فرستنده پيام ارسال ميشود، تنها توسط شخص گيرندهاي دريافت ميشوند كه نشانههاي بنيادين اين پيام يا معاني آن، جزئي از مجموعه محفوظات و معاني ذهني او باشد. تبادل اطلاعات بين يك فرستنده و يك گيرنده تنها زماني انجام ميپذيرد كه اجزاء آن هم در حافظه گيرنده باشند و هم فرستنده، به عبارتي معني پيام، با معاني ذهني فرد مشابهت داشته باشند.
پس پيام از تعداد زيادي علامت يا كد تشكيل شده است كه به صورت رمز يا نشانه در بطن پيام موجودند. رمز عبارت است از هرگروه از نمادها كه بتوانند به شيوهاي ساخته شوند كه براي برخي از افراد به اصطلاح معنيدار باشند. كدها گونهاي از نشانهها ميباشند.
نشانه را به سه دسته ميتوان تقسيم كرد. نشانههاي طبيعي، نشانههاي تصويري و نشانههاي قراردادي.
1- نشانه طبيعي: نشانهاي است كه ميان صورت و مفهوم آن رابطه همجواري يا تماس است: مثل جاي پاي پرنده.
2- نشانه تصويري: شباهتي عيني و تقليدي است. مثل نقش مار و مار.
3- نشانه وضعي يا قراردادي (كدها): نه شباهت عيني است نه رابطه همجواري بلكه رابطهاي است قراردادي و نه ذاتي و خودبخودي. در نهايت بنا به عناصر تشكيل دهنده پيام و ساختار آن، در يك تقسيمبندي كلي ميتوان يك پيام را از جهات زير بررسي كرد:
1-4-1- محتواي پيام
1-4-1-1- كميت پيام
انسان همواره به مقدار مشخصي از اطلاعات نيازمند است، بيخبري مطلق از محيط در انسان باعث حالات رواني نامطلوب مانند وحشت بياساس و كابوسبيني ميشود. از سوي ديگر انسان قادر به دريافت و تجزيه و تحليل مقادير بسيار زياد اطلاعات نيز نميباشد.
تصوير (4): كميت پيام
- همانطور كه ظرفيت دريافت هر فرد محدود است محتواي اطلاعاتي يك خبر نيز محدود ميباشد. هنگامي كه فردي به صحبت دو نفر گوش ميدهد كه به زباني ناآشنا صحبت ميكنند از طريق گوش بطور مرتب علائمي را دريافت ميكند اما محتواي اطلاعاتي اين علائم فوقالعاده كم است چون فرد چيزي از آن نميفهمد. در صورتيكه كميت اطلاعاتي پيام بالا است. اما به واسطه عدم درك يا عدم تطابق معني پيام با معاني ذهني فرد، ارتباط صورت نميگيرد و فرد چيزي ادراك نميكند.
- تبادل هر نوع پيامي با استفاده از تعدادي علائم انجام ميشود. در مبادله يك پيام تعدادي از علائم يك پيام به واسطه شباهت معنا باعلائم ديگر يا دارا بودن اطلاعات اضافه بدون استفاده باقي ميمانند. اين “اسراف” در استفاده از علائم قابل اندازهگيري است كه حشو يا پرت اطلاعاتي ناميده ميشود. مقدار اين پرت بين صفر (استفاده ازتمام علائم) و يك يا به عبارت ديگر100% (پرت كامل يا عدم اطلاعات) متغير است. از طرف ديگر بار اطلاعاتي يك پيام در ارتباط با بداعت علائم آن است و اين بداعت با احتمال پيش آمدن هر علامت نسبت عكس دارد. پس ميتوان گفت هر چه پيام بديعتر و تازهتر باشد، پرت اطلاعاتي آن كمتر است.
- پرت اطلاعات و بداعت با هم نسبت عكس دارند. شناخت قبلي علائم يك پيام ميتواند باعث كم كردن بداعت شود و اين باعث زياد شدن پرت ميگردد.
پرت اطلاعاتي در ارتباط مستقيم با قابليت پيشبيني آن خبر است. ساختار يك پيام ميتواند به گونهاي باشد كه در خلال آن و با توجه به نشانههايي كه به ما رسيده علامت بعدي آن قابل پيشبيني باشد و حتي علائمي كه اصلاً جزو پيام نيستند بازسازي شوند. (گروتر، 14 :1375)
1-4-1-2- ميزان اطلاعات يك پيام (بار اطلاعاتي)
هر پيام بنا به هدف ارسال آن داراي محتواي اطلاعاتي خاصي است.
- محتواي اطلاعاتي يك خبر علاوه بر محتواي كمّي آن، محتواي كيفي آن را هم شامل ميگردد. يك كتاب 100صفحهاي احتمالاً مقدار اطلاعات بيشتري از يك كتاب 10 صفحهاي دارد، اما دليل بر بيشتر بودن محتواي اطلاعاتي آن نميباشد. وقتي ميخواهيم در يك سفر زميني به شهر كاشان برسيم، اطلاع در مورد جمعيت و وضعيت اقتصادي يا هرم سني ساكنان كاشان، براي ما فاقد ارزش است، آنچه در اين وضع به آن احتياج است، شناخت مسيرها و انتخاب صحيح راه ميباشد. زيرا اين اطلاع در رفتار ما تأثير ميگذارد.
- هر چه اثر يك خبر در رفتار ما بيشتر باشد، بار اطلاعاتي آن خبر بيشتر است. از طرف ديگر اثر يك پيام در رفتار ما وقتي بيشتر است كه پيام داراي اطلاعات جديد بيشتري باشد. خبري كه به ما آمادگي جديدي ندهد در رفتار ما نيز اثري ندارد و فاقد ارزش است.
پس ميبينيم كه بار اطلاعاتي يك خبر در ارتباط مستقيم با جديد بودن يا غيرمنتظره بودن اطلاعات آن است هرچه غيرمنتظرهتر باشد داراي “بداعت” بيشتري است و براي ما ارزش بيشتري دارد. اما اين “بداعت” نيز بايستي هميشه در ارتباط با اطلاعات گذشته باشد وگرنه براي ما اصلاً قابل فهم نخواهد بود. در اين مورد سخني از “بداعت مطلق” به ميان ميآيد و اين زياده از حد بديع بودن اطلاعات براي ما همانقدر بيارزش است كه يك خبر غيربديع يا فاقد بداعت بيارزش ميباشد. از بحث بالا چنين نتيجه ميگيريم كه ارزش يك خبر نه براساس طول خبر كه براساس “بداعت” آن سنجيده ميشود. (گروتر، 8-7- :1375)
1-4-1-3- نوع پيام
نگاهي عميقتر به نوع اطلاعات روشن ميكند كه اختلاف كلي ديگري نيز در انواع اطلاعات وجود دارد. ديدن برگ لرزان درختان در باد براي ما چيز جديدي نيست ولي از ديدن حركات آرام برگها در يك نسيم ملايم لذت ميبريم. زيرا اين خبر داراي ارزش زيباشناختي است. پس اين دسته از اطلاعات، اطلاعات زيباشناختياند. نقطه مقابل اطلاعات زيباشناختي اطلاعات سمانتيك هستند كه مفهوم خبري صرف آنها توجه ما را جلب ميكند، نوع درخت، شكل برگها و…
- اطلاعات زيباشناختي قسمت خاصي از روان فرد را مخاطب قرار ميدهند و باعث ميشوند كه در وي يك نوع احساس بوجود آيد. اين احساس تحتتأثير عوامل رواني- اجتماعي است و به اين دليل مسألهاي است كاملاً تابع شخص دريافت كننده اطلاعات.
- اطلاعات سمانتيك درست نقطه مقابل اطلاعات زيباشناختي هستند. اين اطلاعات فاقد ارزش زيباشناختي بوده اما مفهوم و معنايي خاص را به ذهن ما منتقل ميسازند. ما از اين اخبار چيزي استنتاج ميكنيم و نهايتاً رفتارمان را متناسب با اين استنتاج تغيير ميدهيم. اين اخبار كه مستقيماً مورد استفاده قرار ميگيرند، منطقي هستند و قابل بيان. به بياني ديگر عقل ما را مخاطب قرار ميدهند.
يك خبر ميتواند در آن واحد به ما هم اطلاعات زيباشناختي و هم اطلاعات سمانتيك دهد. خبرهايي كه تنها داراي اطلاعات سمانتيك يا اطلاعات زيباشناختي باشند خبرهايي هستند نادر و استثنايي. بطور معمول هرخبر مخلوطي است از اطلاعات سمانتيك و زيباشناختي.
تصوير (5): نوع پيام
اطلاعات سمانتيك يك خبر به راحتي قابل تشخيص و اندازهگيري هستند اما اطلاعات زيباشناختي آن جنبه كاملاً شخصي دارند و گذشته از آن تابع شرايط محيطي ميباشند. (گروتر، 10-9 :1375) تشابه شرايط محيطي و فرهنگ از طرفي ديگر باعث ميشوند كه ما نه فقط داراي سلائق فردي، بلكه داراي سلائق جمعي نيز باشيم.
1-4-2- نحوه ارائه پيام
1-4-2-1- نوع پيام
پيام ميتواند به صورت نوشته روي كاغذ، صدا در هوا، جريان الكتريسيته در داخل سيم تلفن و… راه خود را طي كند. مسيريكه پيام طي كرده تا به گيرنده ميرسد را كانال انتقال پيام ميگويند.
بنابراين بسته به اينكه فرستنده چگونه پيام را ارسال داشته، گيرنده (انسان) آن را توسط حواس مختلف خود دريافت ميدارد. بطور مثال يك آگهي تجارتي را به نحوههاي مختلف ميتوان رائه داد:
از طريق صوتي: توسط راديو
از طريق بصري: توسط تلويزيون يا تابلوهاي تبليغاتي شهري، روزنامهها و… كه هر يك بنا به نحوه ارائه كه چه افرادي، چه تعداد از افراد و يا چه حسي از حواس افراد را مخاطب قرار ميدهند، تأثيرات مختلفي دارند.
1-4-2-2- پيام فعال و غيرفعال
پيامها را از ديدگاه نحوه ارائه به دو دسته پيامهاي فعال و غيرفعال نيز ميتوان تقسيم كرد: پيامهاي فعال و غيرفعال.
تصوير (6): نحوة ارائة پيام
پيامهاي فعال آندسته از پيامها هستند كه در لحظه جلب توجه نموده، و حواس ما را ناخودآگاه به كار ميگيرند، مانند صداي ترمز اتومبيل، اما پيامهاي غيرفعال در لحظه توجه ما را جلب نميكنند اگرچه آنها را دريافت و ادراك ميكنيم، مانند نماي يك ساختمان.
1-4-2-3- اخلال و كژنمايي در پيام
تابحال اينگونه، فرض شد كه هر پيام همانطور كه فرستاده ميشود به ذهن گيرنده نيز ميرسد. اما هميشه به اين صورت نيست. ايجاد هر نوع خللي را در فرآيند انتقال يك پيام پارازيت مينامند.
تصوير (7): كژنمايي در پيام
گذشته از پارازيتها پديده ديگري نيز وجود دارد كه مانع درك يك پيام به همانگونه كه فرستاده شده است ميشود. اين پديده را كژنمايي مينامند عوامل مختلفي وجود دارند كه اثر آنها باعث ميشود كه فرد در ادراك آنان دچار اشتباه شود. (گروتر، 19 :1375)
اين عدم دريافت صحيح نه به گيرنده مرتبط است و نه به فرستنده، تنها نحوه انتقال پيام است كه امكان ايجاد اختلالات و كژنماييها را باعث ميگردد.
1-5- كانال انتقال پيام
كانال انتقال پيام چگونگي دسترسي گيرنده به پيام را بيان ميكند.
بطور مثال پيامي كه به صورت نوشتاري (نامه) از سوي فرستنده آماده شده، بطرق مختلف ميتواند در دسترس گيرنده قرار گيرد. يا بدون واسطه توسط فرستنده و يا با واسطه (پست، شخص رابط و… ) و يا به ساير روشها، تمامي اين موارد كه پيام را به گيرنده ارسال ميدارند يا به عبارتي مسيرهايي كه پيام از طريق آنان به گيرنده ميرسد را كانال انتقال پيام مينامند.
يك پيام ممكن است از كانالهاي مختلف ارسال شود. مانند زيبايي يك گل كه از طريق بوئيدن، ديدن و لمس كردن، ادراك ميگردد.
برخي از خبرها تنها از طريق يكي از حواس قابل دريافتاند مانند نماي يك ساختمان: و برخي خبرها همچون حركت يك اتومبيل (سر و صدا) بوي دود، شكل اتومبيل و… از كانالهاي مختلف دريافت ميگردند (بويايي، شنوايي، بينايي و… ) كه آنرا يك خبر “چندگانه” مينامند.
در مورد يك “خبر چندگانه” ميتوان حواس خود را روي يكي از كانالها بيشتر متمركز نمود، مانند مثال حركت اتومبيل كه بيشتر تمايل به تمركز روي آنچه ديدني است داريم تا شنيدني (سر و صداي ماشين). (گروتر، 6 :1375)
تصوير (8): چندگانگي پيام
1-6- معني
يك پيام جديد به خودي خود هيچ معنايي نميدهد. مگر آنكه معني آنها در ذهن افراد وجود داشته باشد. بطور مثال گذاشتن انگشت اشاره بر لب ميتواند براي بار اول داراي مفهوم نباشد، زماني اين رفتار يا علامت براي فرد قابل دريافت و ادراك ميگردد كه معنائي از آن را در ذهن داشته، رفتار ارسالي را با معناي موجود در ذهن انطباق داده و مفهوم سكوت را دريافت كند. در صورتي كه علامت مذكور در جوامعي كه تعريفي براي آنان ارائه نشده، غيرقابل ادراك است.
1-7- گيرنده
اولين تجربهها و يادگيريهاي آدمي از طريق گيرندههاي حسي مختلف به نام “احساس” شروع ميشود. نوزاد آدمي با دنياي پيرامون خود توسط حواس خويش مرتبط ميگردد و پس از تكامل يادگيريها و تجارب حسي و يا به عبارتي توانايي حواس در برخورد با محركهاي مختلف، مرحله دوم رشد ذهني، يعني معني بخشيدن به امور و محركهاي حس شده فرا ميرسد.
اين “معنا بخشي” به امور را “ادراك” مينامند. سپس هنگاميكه انسان در زمينه درك امور و معنا بخشي به آنها به حد كافي توانمندگرديد، قادر خواهد بود در غيبت امور حس شده، معنا را پيدا كرده، ازآنها يك صورت ذهني بسازد كه اصطلاحاً به آن “حافظه” ميگويند. ظهور اطلاعات و به خاطر آوردن را در روانشناسي “تصور” مينامند. اين عناصر ثبت شده در حافظه هستند كه پيامهاي جديد را قابل ادراك يا غيرقابل ادراك، با بداعت بالا و يا صرفا پرت دريافت ميدارند.
پس از اين مرحله فرد ميتواند به “مفهومسازي” از امور در ذهن خويش بپردازد. (سيف/ نادري، 2 :1369)
1-8- پسفرست
گيرنده يا انسان پس از دريافت پيام، در ذهن خود طي يك فرآيند پيچيده آنرا ادراك مينمايد. پيام ادراك شده بصور مختلف بر انسان تأثيرگذار خواهد بود. يك پيام ميتواند بطور آشكار و يا مخفي بر ذهن، رفتار و… فرد اثر بگذارد. بطور مثال يك صحنه ناهنجار يا محيطي با آلودگي صوتي و يا بوي بسيار مشمئزكننده بر نحوه حركت فرد تأثير گذارده، به وي سرعت بخشيده و باعث دور شدن او از محيط ميگردد. و يا يك شيئي ناآشنا، بر ذهن فرد اثر گذاشته و به چالش با آن درميآيد.
چكيده مطالب
ارتباطات
- ارتباط در بطن كلمه خود وجود دو طرف به عنوان فرستنده و گيرنده و آنچه كه اين دو را بهم ربط ميدهد را نهفته دارد.
- انسان همواره در ارتباط با محيط اطراف خود است.
- فرد به عنوان گيرنده، اطلاعات را از طريق حواس پنجگانهاش دريافت كرده و در مغز خود به تجزيه و تحليل آنها پرداخته و آنها را با معاني ذهني خود تطبيق ميدهد.
- فرستنده مركز ارسال پيام است. فرستنده ميتواند انسان يا بخشي از محيط باشد.
تمامي اين تأثيرات، از اثرات رفتاري را كه از گيرنده سر ميزند پسفرست مينامند.
1-9- بازخورد
اگر فرستنده هوشمند باشد (مثلاً يك انسان) پسفرست ارسالي از سوي گيرنده همچون يك پيام مؤثر، بر فرستنده تأثيرگذار است.
مثلا زماني كه فردي به فرد ديگري پرخاش كند، ممكن است انعطاف فرد دوم باعث شرمندگي فرد اول گردد. در اينجا فرد پرخاشكننده، فرستنده؛ فرد مورد پرخاش، گيرنده: سخنان پرخاشگونه، پيام و انعطاف نشان دادن فرد دوم، پسفرست ناشي از دريافت پيام و در نهايت شرمندگي فرد پرخاش كننده بازخورد پيام ميباشد.
تصوير (9): اطلاعات مؤثر، پيام ادراك شده
چكيده مطالب ارتباطات
- هر پيام مجموعهايست از اطلاعات مختلف كه توسط فرستنده ارسال ميگردد.
- هر پيام شامل كدهاي قابل بازخواني توسط گيرنده ميباشد.
- كانال انتقال پيام چگونگي دسترسي گيرنده به پيام را بيان ميكند.
- يك پيام جديد به خودي خود هيچ معنايي نميدهد. مگر آنكه معني آنها در ذهن افراد وجود داشته باشد.
- “معنا بخشي” به امور را “ادراك” مينامند.