سبكهاي شهرسازي در ايران از دوران قبل از اسلام تا سال 1357 |
فهرست مطالب
سبكهاي شهرسازي در ايران از دوران قبل از اسلام تا سال 1357 1
سبكهاي شهرسازي در دوران قبل از اسلام 2
ميان سبك پارسي ـ هلني (قرن سوم ق .م.) 3
سبك پارتي (قرون سوم ق، م، تا قرن هفتم ميلادي) 6
سبكهاي شهرسازي در دوران اسلامي 8
سبك خراساني (قرن يكم تا قرن چهارم هـ .ق.) 10
سبك رازي (قرن چهارم تا قرن هفتم هـ .ق.) 10
سبك آذري (قرن هفتم تا قرن يازدهم هـ .ق.) 12
مكتب اصفهان (قرن يازدهم تا شروع قرن سيزدهم هـ .ق.) 12
سبك تهران (اوايل قرن سيزدهم تا سال 1299 هـ .ش.) 14
الگوي تهران (1300 هـ .ش. تا 1357 هـ .ش.) 16
تمدن ايران قبل از اسلام با دو سبك عمده پارسي و پارتي و يك ميان سبك پارسي ـ هلني، شهرها را شكل داد. شيوه پارسي از قرن نهم ق . م. با ساخت اولين شار « مادي »، يعني هگمتانه كه خود از شهرـ تپههاي بين النهرين (زيگورات) آغاز شد. و با شكوفايي شارهاي پارسي همچون شوش، استخر و پاسارگاد به اوج خود رسيد. پايان اين شيوه از استقرار انساني با حمله اسكندر مقدوني (قرن سومق .م.) مقارن بود. ميان شيوه « پارسي ـ هلني » در دوران اسكندر مقدوني بر شهرسازي ايران حاكم شد. در اين دوران شهرهايي بنا گشت كه هم بنيانهاي شهرسازي يوناني (شهرـ دولت) و هم بنيانهاي شهرسازي ايراني (شهرـ قدرت) را با خود به همراه دارد. در واقع در اين دوران نوعي نگرش التقاطي در شهرسازي ظاهر شد كه عمر آن كمتر از يك قرن بود. شيوه پارتي از ستيز براي استيلاي مفاهيم و معاني زيست بومي به وجود آمد. اين شيوه نخست با بياني ساده آغاز شد و شهرهايي چون « نسا » در ماورالنهر و « فيروزآباد » در فارس را شكل داد اما با گذشت زمان سازمان فضايي ـ كالبدي پيچيده در قرن هفتم ميلادي در آن متجلي گشت.
ميان سبك پارسي ـ هلني (قرن سوم ق .م.) |
ميان سبك پارسي ـ هلني در شهرسازي ايران ، با امتزاج دو فلسفه و دو فرهنگ شكل گرفت. يكي فلسفه مبتني بر منشآ فرهنگي شكلگيري دولت، و ديگري مبتني بر منشآ مادي شكلگيري دولت. در فلسفه نخست كه ايراني بود، قدرت دولت الهي و آسماني به حساب مي آمد و حمايت مغان را به همراه داشت و لذا با دين زرتشت همراه بود. اما در فلسفه دوم قدرت دولتي ناشي از اقتداري محسوب ميشد كه بر مبناي « قرارداد اجتماعي » شكل گرفته و « زميني » مي باشد.
دولت سلوكي براي تحكيم خود و گسترانيدن سلطهاش بر سرزمينهاي مفتوحه ، بيش از 400 نو شهر در كنار قلاع نظامي ايجاد كرد كه مشهورترين آنها شهر « صددروازه » حدود دامغان امروزي بود. شهرهاي پارسي ـ هلني براساس نزديكي به راههاي اصلي ، نزديكي به قلاع نظامي يا شهرهاي قديمي و با توجه به اهميت سوقالجيشي مكانيابي شده بودند. نوشهرهاي اين دوره با توجه به ريشه يوناني ، مركز عمده دادوستد و تجارت، و با توجه به ريشه پارسي به گسترش روابط بازرگاني و صنعتي با روستاهاي تحت نفوذ ميپرداختند و شهر به مجموعه قلعه شهر و روستاهاي به هم پيوسته اطلاق ميشد. سازمان فضايي ـ كالبدي نوشهرهاي سبك پارسي ـ هلني ، مانند طرح عهد كلاسيك ، هيپوداموس و شبكه معابر شطرنجي و با مقياس انساني بوده است. ميدان مانند « آگورا » مركز مبادلات فرهنگي ، تجاري و اداري و تجليگاه كالبدي دو فلسفه يوناني و ايراني محسوب مي گشت. شهر سبك پارسي ـ هلني مانند شهر پارسي و دولت شهر يوناني ، مركز استقرار طبقات ممتاز اجتماعي بود و تنها شهروندان همراه شده با دولت سلوكي و اشرافيت يوناني و بومي نزديك آنان در شهرها ساكن مي شدند و ساير مردم در نقاط زيستي اطراف شهر سكونت داشتند. |
در قرن اول تا چهارم هجري ، كه با حكومت سامانيان در خراسان مقارن بود نهضتهاي مختلف علمي، ادبي، آموزشي ، مذهبي ، تصوف و غيره به دلايلي چون از ميان رفتن نظام كاستي، آميخته شدن تمدنهاي مختلف ، اجازه برخورد آزاد آراء و انديشهها از سوي حكومت و توليد قابل توجه كاغذ در چين ، رشد مي يافت و سبك خراساني در زمينههاي مختلف از جمله شهرسازي ظهور پيدا كرد.
سازمان شهر، در دولت ساماني به كلي با آنچه كه از قبل وجود داشت تفاوت يافت. شهر به دليل وجود امنيت نسبي به مراتب وسيعتر از نمونه كهن خويش شد و ديوارهاي شارستان (ناشي از نظام كاستي) فرو ريخت و الگويي جديد در شهرسازي پديد آمد.
دو راسته اصلي در جهات اربعه و در ميداني مركزي با يكديگر تلاقي ميكردند كه در اطراف آن علاوه بر ديوانها ، جامع شهر نيز قرار ميگرفت و دهانه راسته اصلي بازار به آن باز ميشد. بازار در حركت خويش به سوي دروازههاي شهر، محلات متفاوت را به وجود آورد كه اين مورد تا قرن چهاردهم هـ .ق. نيز محفوظ ماند.
كشاورزي ، تجارت و صنعت و سه جامعه ايلي ، روستايي و شهري در هم آميخته ميشد و شهر هم شهر اصلي را در بر ميگرفت و هم روستاهاي نزديك را شامل ميشد. يكي از نكات قابل توجه در شهرسازي سبك خراساني ، انسجام انداموارهاي فضاهاي كالبدي است كه به تبع نظم آبرساني، نظام دسترسيها ، مراكز محلات ، ميادين و ميدانچهها.