Spreiregen |
اشپرای رگن |
~ تلاش در تدوین یک واژگان شهری |
اشپرای رگن معمار، برنامهریز، نویسنده و منتقد، در رادیو امریکا در مورد مسائل معماری و شهری برنامه اجرا کرد، وی همچنین یکی از از اعضای کمیسیون فدرال برای بازسازی و توسعهی آلاسکا بود.
اشپرايرگن، براي مستندسازي انديشههاي خود، به فعاليتهايي كه انسان در طول تاريخ انجام داده است، مراجعه ميكند. رابطهی خوبی با گذشته دارد و آینده را در ادامهی گذشته میبیند. او در بررسي تاريخ طراحي شهر، اين فعاليتها را در دو بخش خلاصه نمود: بخش اول به هنر سكونت انسان، از آغاز اسكان بشر در قالب جوامع متكي به كشاورزي تا شهرسازي قرن 19 ميپردازد. بخش دوم نيز كنكاشي است در ريشههاي شكلگيري ايدهي نوگرايانه در شهرسازي، يعني از آرمانشهرهاي كارگري تا كلانشهرهاي روزگار مدرن. او در كتاب طراحي شهري، معماري شهرها و شهركها؛ طراحي را به زباني ساده توضيح داده و آن را موشكافانه بررسي مينمايد.
اشپرايرگن، دانش طراحي شهري را مانند معماري، داراي تعدادي تكنيك ميدانست كه فرايند مفهومسازي را آسان مينمايند. او با اعتقاد به اين كه شروع هر طراحي معمارانهاي بايد با تهيهي يك برنامه و همچنين آناليز بستر طرح باشد، اين آناليز را دربارهي يك شهر، در واقع به معناي تشخيص قطعات تشكيلدهندهي شهر، رابطهي ميان آنها و ارزيابي شرايط آنها ميداند. معتقد است كه شهر پيچيدهي امروزي، فاقد واژگان دقيقي است كه بتوان به كمك آن، فرم و ظاهر شهر را توصيف و تشريح كرد. وي گردآوري چنين واژگاني را براي تشريح روشن و دقيق فرم شهر، ضروري ميداند و معتقد است كه از اين راه، كارها و سياستهاي گوناگون كه در قالب ساختمانها، پاركها، خيابانها و مكانهايي گوناگون بر شهر تأثير ميگذارند. نخستين واژهاي كه رگن در اين واژهنامه مطرح ميكند «سيماي شهر» است.
اشپرايرگن معتقد است كه طبيعت، بيش از آن كه بستر و محيطي براي شهر باشد، منظرهي آن را متعادل ميسازد. وي در مقايسهاي، دربارهي بزرگي شهرها، شهرك كوچك را چيزي در آغوش طبيعت، شهرك بزرگ را دست در دست و در كنار طبيعت و سرانجام، كلانشهر را عهدهدار تعيين نقش طبيعت و در آغوشگيرندهي آن ميداند. او همچنين به موضوع ابعاد و تراكم شهري ميپردازد و در اين راستا بيان بزرگي شهر، برحسب جمعيت آن را بسيار بديهي ميداند و باور دارد كه اين نوع طبقهبندي شهرها، ميتواند بسيار سودمند باشد.
او به بحث و تعريف مفاهيمي چون الگو، دانهبندي و بافت شهري پرداخته و آنها را ناشي از هندسهي حاكم بر شهر ميداند. او، ايجاد تشخص در فضاي شهري، به ياري يك ويژگي غالب، مانند محصوريت فيزيكي، چگونگي جزئيات، مبلمان، تجهيزات و فعاليتي كه در فضا انجام ميشود را ضروري ميداند تا افراد بتوانند آن فضاي شهري را از ديگر فضاها بازشناسند. به باور او، فضاهاي شهري، محصول شهرها هستند، به ويژه آنهايي كه از مجاورت ساختمانها در كنار يكديگر پديد ميآيند.
از ديگر مباحثي كه وي در تدوين واژهنامه بدان ميپردازد، بحث «جهتيابي» است، او اصليترين ابزار بهبود و توانبخشي جهتيابي را آرايش اجزاي شهر و پيامدهاي بصري ناشي از آنها ميداند كه به ياري طراحي به دست ميآيد.
فضاهاي پياده، مورد ديگري است كه اشپرايرگن به آن اشاره مينمايد. او در تدوين واژههاي مطرح در ارزيابي بصري، پس از بررسي جنبههاي كالبدي، به جنبههاي غيركالبدي شهر ميپردازد.
وي هر شهر را داراي تاريخي ميداند كه آن را به خاستگاه اصلياش پيوند ميزند و همواره در ذهن و خاطرهي ساكنانش زنده است. همچنين او اهداف ديگري را نيز براي طراحي شهري برميشمارد كه ميتوان آنها را در چند جملهی زير خلاصه كرد:
– قابل درككردن عرصهي شهر
– انسانيكردن شهر
– پيوند دادن فرمهاي مصنوع شهري با بستر طبيعي آن
– هماهنگسازي كانونهاي جديد با بافت قديم شهر
– كامـلسـاختـن ساختمـانهاي تـاريخي بـا ساختمانهاي امروزي
– كاملساختن شهر با طبيعت
– آفريدن عرصههاي كانوني و كليدي
– گوناگوني و تنوعبخشيدن به شهر
او در جستجوي معيار مناسبي براي ايجاد احساس مقياس در طراحي شهري، از معيار
«پيادهروي» نام ميبرد: «گامهاي ما هنوز هم بهترين شيوه و يكي از ضروريات تعيينكننندهي مقياس شهري شمرده ميشوند.»
وی معتقد بود نه تنها فضا باید مقیاس انسانی داشته باشد، بلکه باید تناسب نیز داشته باشند. (سازگاری و سازشپذیری). همچنین محله یا واحد همسایگی را به عنوان واحد پایه در طراحی شهری معرفی میکند.
اشپرايرگن در مبحث مقياس در ساختمانها و فضاهاي همسايه، به اين مطلب اشاره ميكند كه ساختمانها و فضاها نه تنها بايد در مقياس مردم طراحي شوند، بلكه بايد نسبت به يكديگر نيز مقياس داشته باشند.
رگن در يك جمعبندي، هر شهر را يك فرم بزرگ ميداند كه لنگرگاهي براي فضاهاي شهري، قرارگاهي براي كاربريهاي گوناگون و نيز چيزي است كه روي زمين و فضاي گستردهي طبيعي قرار گرفته، درون خود را سامان ميدهد. وی اعتقاد داشت چیزی که از يك دفترچهي اسكيس و دياگرام قابل درك است، هرگز از طريق عكس دريافت نميگردد.