سطوح تحلیلی در جغرافیای شهری
دیوید هربرت و دیوید اسمیت جغرافیدانهای معروف انگلیسی در تحلیل مسائل جغرافیای شهری از سطوح چهارگانهای نام میبرند که بدین شرح است:
1- اقتصاد سیاسی و جغرافیای شهری:
در این نگرش به تاکید بر ایدئولوژیها، ارزشها و سنتهای یک جامعه و اساس اقتصادی آن در مسائل شهری از اولویت خاصی برخوردار است. در این دیدگاه مرزهای رشته جغرافیا کمتر موردنظر است. هدف اصلی دیدگاه اقتصاد سیاسی در جغرافیای شهری این است که مسائل جامعه شهری را به صورت گسترده و با تکیه بر شیوه تولید مسلط بر آن تحلیل کند. با چنین تحلیلی، جغرافیای شهری در ردیف مطالعات چند رشتهای قرار میگیرد. از این رو در ایالات متحده ـ تحلیل اقتصادی سیاسی از مسائل شهری پایه و اساس جغرافیای رادیکال قرار میگیرد و در بیشتر موارد از مکتب ساخت گرائی تاثیر میپذیرد. در این مکتب نیروهای به وجود آورنده مسائل شهری برای حل مسائل جامعه تعدیل یا حذف میشود بدین سان با تحلیل اقتصاد سیاسی از مسائل شهری تنها بر سه عامل مهم تاکید میشود. این سه عامل عبارتند از:
الف) اقتصاد بازار ب) رفاه اجتماعی ج) شیوه تولید
2- تحلیل تخصیص منابع و جغرافیای شهری:
در این دیدگاه تخصیص منابع و قدرت شامل تولید کالا، مقدار کالا، کیفیت توزیع کالا بین مصرف کنندگان، انتخاب الگوهای نامناسب برای تولید و توزیع کالا، تاثیر شرکتهای چند ملیتی در تخصیص منابع سنجش کارآیی بخش خصوصی میزان دخالت و نظارت دولتها در تخصیص منابع، کیفیت عرضه خدمات، اهداف اجتماعی و اقتصادی و سرانجام میزان رضایت مردم از تخصیص منابع مورد مطالعه قرار میگیرد و توزیع قدرت میان گروههای مختلف جامعه بررسی میشود. در این دیدگاه کارکرد دولتها، میزان سرمایه گذاری برای نیازهای اساسی مردم، تامین هزینه لازم، نظارت بر موسسات مالی و شرکتهای بزرگ، نحوه تاثیر گذاری این عوامل بر کیفیت زندگی مردم شهرها و فضاهای شهری بررسی میشود.
3- مدیران شهری و جغرافیای شهری:
در سطح سوم از تحلیل بر نقش تصمیم گیریهای کلیدی در زمینه مسائل شهری تاکید میشود که در اینجا منظور از تصمیم گیرندگان، مدیران و مسئولان سازمانهای شهری است. بدین سان که مدیران شهری به مسئولانی اطلاق میشود که تصمیمات آنها در سیستم تخصیص منابع، محیط زیست شهری خاصی ایجاد میکند. هرچند تصمیمات آنها در داخل یک سیستم مشخص سیاسی یا اقتصادی صورت میگیرد. این تصمیمات در سطوح محلی تاثیر میگذارد. در طرح دیوید اسمیت و دیوید هربرت، هم مدیران بخش خصوصی و هم مدیران بخش عمومی موردنظر است.
4- محیط محلی و جغرافیای شهری:
در سطح چهارم از تحلیل، بیشترین بخش تحقیقات جغرافیای شهری صورت میگیرد. بدین سان که نتایج اجتماعی و فضائی حاصل از عوامل مؤثر بروشنی تبیین میگردد و میتوان شاخصهای اجتماعی، رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی مردم شهر را تحلیل کرد.
در این قسمت جغرافیای شهری به تحقیقات میان رشتهای نزدیک میشود. تحلیل رفتارگرائی از بخشهای مهم این قسمت است که در سالهای اخیر در جغرافیای شهری، مطالعات ارزشمندی درباره آن صورت گرفته است. در تحلیل رفتارگرائی در جغرافیای شهری، تاثیر محیط شهری در رفتار و فعالیت گروهای مختلف شهری بررسی میشود. البته عدهای از جغرافیدانان را به ویژه در تحلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی شهرهای جهان سوم به مکتب جغرافیای رفتاری انتقادهائی را وارد میدانند.