1-1 ویژگی های شهرهای جديد
1-1-1 خودكفا بودن
يكي از ويژگيهاي مهم شهرهاي جديد در بريتانيا خودكفا بودن آنهاست. در متون مربوط به شهرهاي جديد، خودكفايي هم از نظر موجود بودن فرصتهاي شغلي در هر شهر جديد تعريف شده است و هم از نظر تأمین خدمات رفاهي مورد نياز براي رفع نيازهاي روزمره (كه نوع آن به اندازه هر شهر مربوط ميشود).
هدف اصلي پيشگامان توسعه شهرهاي جديد در بريتانيا، ايجاد يك محيط مناسب براي زندگي و كار براي ساكنان اين شهرها بوده است. هدف خودكفا بودن معمولاً وجود تعادل بين تعداد جمعيت و تعداد مشاغل در اين شهرها تعريف شده است. از اين رو ايجاد فرصتهاي شغلي، نقش مهمي در جذب جمعيت و فرآيند توسعه شهرهاي جديد خواهد داشت. (شكوهي، 1386، ص 123) بنابراين يكي از مؤلفههای اصلي موثر در موفقيت يك شهر جديد عامل خودكفا بودن و به عبارتي وجود تعادل بين تعداد جمعيت ساكن در شهر و تعداد مشاغل موجود در آن شهر است. در حقيقت عدم خودكفايي شهرهاي جديد باعث ميشود اين شهرها اغلب حالت خوابگاهي به خود گرفته و موجب افزايش رفت و آمد ساكنين به كلانشهر منطقه ميشود. در حقيقت ساكنين شهرهاي جديد به دليل عدم وجود بازار كار كافي و مناسب در شهر جديد مجبور ميشوند هر روز به كلانشهر سفر كرده و از بازار كار موجود در مادرشهر استفاده كنند. (شكوهي، 1386، ص 15)
هدف خودكفايي شغلي شهرهاي جديد به دليل دستنيافتني بودن اين هدف در اينگونه شهرها كمرنگ شده است. به عبارتي توجيه از دست دادن خودكفايي در شهرهاي جديد و كمرنگ شدن هدف خودكفايي را در افزايش تحرك جمعيت در دستيابي به فرصتهاي شغلي و خدمات رفاهي موثر دانستهاند.
حتي با وجود مقررات مربوط به تخصيص تعدادي مشخص از واحدهاي مسكوني هر شهر جديد به كاركنان غیر ماهر، اين شهرها نتوانستهاند به گشودن مسكن شهرهاي بزرگ كمك زيادي بكنند. هدف خودكفايي شغلي و يا در واقع ايجاد بازار كار در شهرهاي جديد، با وجود دستاوردهايي چند، با دشواري نگهداري آن بازار، بهرهوري پايينتر و دشواري مقاومت در برابر دورههاي افت اقتصادي روبهرو بوده است.
برآوردن اين هدف دو پشته همواره مستلزم انتخاب بين دو سياست اسكان جمعيت بر مبنای نياز مسكوني و واجد شرايط شدن متقاضي سكونت در شهر جديد بر پايه نياز از يك سو و اسكان جمعيت واجد شرايط متقاضي سكونت در شهر جديد مطابق با وضعيت اشتغال و آنها و يا بر پايه اشتغال از سوي ديگر است. (دانشپور، 1385، ص 83)
1-1-2 متعادل بودن
يكي ديگر از ويژگيهاي شهرهاي جديد بالانس بودن (تعادل) آنهاست. بدين معني كه شهرهاي جديد بايد بافت اجتماعي متنوع و پويايي داشته باشند. در غير اين صورت محيط اجتماعي اين شهرها خستهكننده و ملالآور خواهد شد و چون شهر داراي اقشار اجتماعي گوناگون نيست، در نتيجه تكامل و پويايي لازم را نخواهد داشت. (شكوهي، 1386، ص 16)
تعادل در شهرهاي جديد داراي وجهي دوگانه است:
- تعادل از نظر گوناگوني فرصتهاي شغلي در شهر جديد
- تعادل از نظر ساختار اجتماعي- اقتصادي جمعيت ساكن در شهر جديد
ريشه هدف تعادل در اينگونه شهرها را بايد در پيامدهاي كالبدي و اجتماعي شرايط سكونت در شهرهاي بزرگ و در آغاز توسعه شهرهاي جديد جستجو كرد. راهحل مقابله با مشكلات سكونت در شهرهاي بزرگ كه به صورت حومههاي مسكوني جلوه كرده بود نيز نه تنها قادر به حل مشكلات شهرهاي بزرگ نبود بلكه خود موجب بروز مشكلاتي گرديد؛ مشكلاتي چون سفرهاي طولاني و خستهكننده و روزمره با بار مالي زياد بر دوش جمعيت سفر کننده كه ضرورت خودكفايي و تعادل شغلي شهرهاي جديد را مطرح ساخت و مشكل يكنواختي بصري و اجتماعي حومههاي مسكوني كه خود ضرورت تعادل و تنوع ساختار اجتماعي- اقتصادي جمعيت ساكن در شهرهاي جديد را پيش كشيد.
تجربه نشان داد كه در طول زمان تعادل شغلي به دست نيامد و با كنار گذاشتن پيگيري اين نوع تعادل، تعادل به هماهنگي و همزماني ساخت و مسكن و ايجاد فرصتهاي شغلي بازتعريف شد. جنبه اجتماعي تعادل بر پايه اين باور است كه شهر جديد به نوعي جهان كوچك كل جامعه است و تعادل زماني ممكن است كه تمامي گروههاي اجتماعي به همان نسبت جمعيت كل كشور در شهر جديد حضور يابند. در طول زمان اين تعريف اصلاح شد تا اقليتها (چون خانوارهاي بدون همسر، بيكار، معلول، سالخورده و…) را نيز در بر بگيرد. (دانشپور، 1385، ص 84)