2-13 جنبه های پایداری مسکن:
2-13-1 پایداری زیست محیطی مسکن:
پایداری زیست محیطی مسکن مرتبط با هزینههایی است که از را توسعه ساخت مسکن بر محیط زیست تحمیل میشود . این هزینهها در دوره ساخت و بهره برداری مسکن بوده و به زمینههایی که در پنج مرحله در چرخه عصر ساختمانی تعریف میشود ، وابسته است .
- تعریف پروژه و برنامه ریزی؛
- طراحی پروژه؛
- ساخت ؛
- بهره برداری از ساختمان؛
- تعمیر و نگهداری ساختمان؛
اقدامها و برنامهریزیهای پیش از طراحی در کاهش پیامدهای منفی توسعه مسکن بر محیط زیست تأثیر بسزایی دارد . در این مرحله انتخاب سایت باید با توجه به زیرساختهای شهری موجود و عوارض اقلیمی باشد تا ساختمان به بهترین حالت با محیط خود ارتباط برقرار کرده و آسیب کمتری به محیط وارد کند . هر مرحله طراحی باید ویژگیهای اقلیمی در نظر گرفته شود تا ساختمان به انرژی کمتری نیاز داشته باشد . یعنی صرفه جویی در مصرف انرژی در کل محدودهی زیستی یعنی بافت شهری منطقه و در تکتک واحدها رعایت شود . تیپ واحدها و چیدمان فضایی باید به خوبی با نیازهای اجتماعی و معیشتی و فرهنگی افراد هماهنگ باشد تا کمترین نیاز به بازسازی که خود مستلزم اتلاف منابع و ایجاد آلودگیهاست ، احساس شود . مدیریت زباله و فاضلاب به بهترین روش انجام گیرد و در کل ساده زیستی رعایت شود .
در مرحلهی ساخت یکی از موارد با اهمیت ، مصالح ورودی و نخالهها در سایت اجرای پروژه است . به طور کلی مراحل مختلف ساخت ، آلودگیهای بسیاری به محیط تحمیل میکند و توسعه مسکن باید به گونه ای باشد که این آلودگیها به حداقل ممکن برسد ، همچنین با مدیریت صحیح ضایعات ساختمانی از تحمیل هزینههای اضافی بر محیط زیست جلوگیری شود .
در مرحلهی بهره برداری تاثیرات زیست محیطی فعالیتهای ساکنان یک سکونتگاه به شکل دیگری بروز میکند ، زندگی انسان در شهر با تولید زبالههای خانگی ، مصرف آب و تولید فاضلاب و مصرف سوختهای فسیلی در سرمایش و گرمایش ساختمان و ایجاد آلودگی هوا ناشی از حمل و نقل همراه است که در صورت مدیریت نادرست ، هر یک ممکن است سبب آلودگی محیط زیست شود . به این صورت پایداری ساختمان به روند صحیح زندگی ساکنان آیندهی آن نیز بستگی دارد .
در مرحلهی تعمیر و نگهداری ساختمان نیز نه تنها ایجاد ضایعات ساختمانی و شیوهی بازیافت آن بر محیط زیست اثر میگذارد ، بلکه تغییرات و روند انجام آن آلودگیهای صوتی و بصری را به طور موقت یا دائم ایجاد میکند . بنابراین هر نوع سیاست توسعه مسکن باید به گونه ای باشد که با در نظر گرفتن پنج مرحله مذکور در چرخه عمر یک ساختمان هزینههای زیست میحیطی تحمیل شده به طبیعت به حداقل برسد . (محمودی 1388؛10)
2-13-2 پایداری اقتصادی مسکن :
از آنجا که ساخت مسکن فرایندی تولیدی است ، برای آنکه این صنعت پایدار باشد ، باید درآمدزا باشد ، به عبارتی همواره باید توجه داشت که پروژههای به ویژه پروژههای ساخت و ساز عمدهی مسکن ، باید توجیه پذیری مالی داشته باشند . از طرف دیگر ، خریدار نیز باید توانایی پرداخت داشته باشد
. این مفهوم که با عنوان قابلیت تهیه مسکن مطرح میشود ، یکی از عوامل پایداری اقتصادی توسعه مسکن است . ایجاد هماهنگی بین این دو مسئله یعنی ما بین سود تولید کننده و ایجاد قابلیت تهیه مسکن برای خریدار ، به برنامه ریزی ویژه ای نیاز دارد . البته نباید این مهم سبب شود از ارتباط محیطی سالم مسکن کاسته شود . توسعهی دانش فنی ، استفاده از مصالح ساختمانی بهینه و دقت در طراحی ممکن است توجیه پذیری مالی پروژه را تأمین کند ، بدون آنکه اثرهای زیست محیطی نامناسبی را به محیط زیست تحمیل کند. (محمودی 1388؛10)
2-13-3 پایداری اجتماعی ، فرهنگی مسکن :
یکی از دلایل عمدهی تخریب محیط زیست ، تغییر الگوهای معماری در دهههای گذشته بود ، به طوری که با تغییر الگوی معماری مبتنی بر شرایط محیطی به معماری متکی به فناوریهای صنعتی جدید ، نقش محیط طبیعی و تعامل آن با محیط مصنوع در شکلگیری معماری و توسعه شهرها کمرنگ تر شد . این مسئله موجب بروز احساس بی تعلقی شهرنشینان به عناصر طبیعی و توسعهی شهرها بر اساس نظام معماری جدید سبب تخریب محیط زیست شد . امروزه با افزایش این بحران نیاز به اتخاذ تدابیری برای هدایت رفتارهای اجتماعی افراد به نزدیکی بیشتر به طبیعت به شدت احساس میشود . باید توجه داشت که ، هرچه آگاهی و تمایل به زندگی به شیوه ی پایدار از نظر زیست محیطی در انتخاب محل استقرار ، طراحی و … تمایل بیشتری نشان خواهند داد .
عدالت اغلب با مساوی بودن اشتباه گرفته میشود . در ارزیابی اینکه سیاستهای توزیعی همچون سیاستهای مسکن عادلانهاند . (مثل سیاست اجاره به شرط تملیک ) یا غیره ، اغلب به توزیع سود و زیان تکیه میشود . محققان بر این عقیدهاند که سیاستهای عدالت جویانه مسکن باید حق انتخاب مشتریان و قابلیت تحرک در بازار مسکن را افزایش دهند و از سیاستهایی که به گروه خاصی از جمعیت نفع میرسانند و همزمان به فرصتهای بقیه اقشار برای تهیه مسکن مناسب لطمه وارد میسازند ، به شدت اجتناب کنند .
در این زمینه مسئله جدا گزینی اجتماعی اهمیت خاصی دارد . برنامه توسعه مسکن باید به گونه ای باشد که یک سکونتگاه متعلق به همه قومها باشد و از جدایی گزینی اقشار جامعه که به بروز ناهنجاریهای اجتماعی منجر میشود . جلوگیری شود .
2-13-4 پایداری کالبدی عملکرد مسکن :
امروزه با تغییر الگوی زندگی و ساختار خانوادهها ، نیاز افراد به فضاهای مسکونی پیوسته در حال تغییر و دگرگونی است به این ترتیب خانه دیروز یک خانواده ، دیگر مناسب فردای او نیست .
خانه باید با تغییر شرایط ساکنان ، با کمترین هزینه و در کوتاهترین زمان با شرایط جدید منطبق شود و دامنه وسیع تری از نیازهای گوناگون ساکنان را پاسخگو باشد . دامنه این تغییرات ممکن است مداخله ای کمی از جایه جایی مبلمان باشد یا آماده پذیرش مداخلههایی باشد که دگرگونی قابل توجهی را در ساختمان مسکونی ایجاد میکنند
بعد از سالهای جنگ جهانی دوم و نیاز شدید به تولید مسکن پس از جنگ ، دولتها به انبوه سازی مسکن روی آوردند . اما یکی از مشکلاتی که بعدها احساس شد ، عدم تطبیق این واحدها یا نیازها و خواستههای واقعی ساکنان بود . در ایران نیز در سالهای اخیر توسعهی مسکن به صورت انبوه سازی به عنوان پاسخی به مسئله کمبود مسکن مطرح شده است ، اما اغلب طراحی این نوع مسکن به صورت مشارکتی با استفاده کنندگان انجام نمیشود و با نیازها و حمایت زندگی افراد همخوانی ندارد .
گالین وارد معتقد است (( نواقص و کمبودهای یک واحد مسکونی ، هنگامی که حاصل فعالیت ساکنان شد ، بیش از هنگامی حاصل فعالیت دیگران است . قابل تحمل است )) جان هابراکن با ارائه نظریه ساخت آزاد خود ساختمان را به دو قسمت تفکیک میکند : ساخت آزاد و ساخت ثابت . ساخت ثابت شامل اسکلت و کانالهای تأسیساتی و ساخت آزاد شمال دیوارهای حداکننده داخلی است که به نظر باید تحت کنترل ساکنان باشد ، به طوری که در صورت نیاز بتواند جابجا شوند . از طرف دیگر ، با دگرگونی رابطه دست اندرکاران ساخت مسکن طراحان ، سازندگان و بهره برداران مشکل اساسی دیگری نیز سر برآورده است و آن نامشخص بودن ساکنان آینده واحدهای مسکونی است . به این ترتیب طرح ، منطبق با خواستههای طراحی و مفروضات اوست نه نیازهای و خواستههای بهره بر داران که در کل این مسئله موجب نارضایتی ساکنان میشود و آنها را به سوی ایجاد تغییرات در ساختمان برای انطباق با خواستههایشان سوق میدهد . از طرف دیگر ، در طول زمان نیازهای خانواده در حال دگرگونی است ، بخشی از این دگرگونیها مربوط به تنوع طلبی افراد است . این مسئله موجب میشود افراد خواهان ایجاد تغییرات ظاهری در ساختمان باشند . بخش دیگر مربوط به تغییر ارزشهای جامعه است . آنچه امروزه زیبا دانسته میشود فردا کهنه به نظر میرسد .
با پیشرفت فنون اجرای ساختمان و سیستم های تأسیساتی ، روشهای قدیمی دیگر پاسخگوی نیازهای جدید نیست . مواردی مانند نیاز به تعویض لوله کشیها ، سیستم های انتقال برق و سیستم های سرمایش و گرمایش و ایزولاسیون در بسیاری از خانههایی که چندین سال از ساخت آنها میگذرد ، مشاهده میشود . به این ترتیب یکی از ویژگیهای مسکن پایدار ، قابلیت پایداری و ارتقای سیستم های تأسیساتی است که این خود موجب افزایش میانگین عمر مفید ساختمانها میشود . به طور کلی دلایل بیشتر تغییراتی که افراد در ساختمان وارد میکنند عبارتاند از :
- فرسودگی و خرابی اجزاء؛
- از مد افتادگی و به عبارت دیگر تغییر عوامل زیبایی شناسی جامعه ؛
- تغییر ساختار خانواده و نیازهای آن ؛
- تغییر ساختار خانواده و نیازهای آن ؛
- تغییر سبک زندگی و استفاده از وسایل و مبلمان متفاوت؛
هابراکن سایت را همواره ثابت میداند . وی معتقد است عمر سازه و تأسیسات (ساخت ثابت ) بین30-300 سال است ، حال آنکه تأسیسات بعد از 10-5 سال فرسوده میشوند و دیگر پاسخگوی ساکنان نخواهند بود . پوستهی خارجی ساختمان به تقریب هر بیست سال یک بار به دلیل تغییر مد و فناوری باید بازسازی شود . چیدمان فضایی تا حدود 30 سال میتواند ثابت باشد و تغییر در وسایل زندگی نیز در تغییر شرایط زندگی افراد و در نتیجه نیاز به تغییر فضاها موثر است .
نظریه ساخت آزاد که بر پایداری کالبدی عملکردی مسکن تأکید دارد ، از دهه 1960 تاکنون در کشورهای آسیایی شرقی به ویژه ژاپن و اروپای غربی به ویژه هلند به کار گرفته میشود .
مسکن پایدار به لحاظ کالبدی و عملکردی به ساکنان امکان میدهد تا با توجه به تعاریف خود از مطلوبیت و در نظر گرفتن نیازها، خواستهها و سلایق شخصی خود ، خانههای خود را تغییر دهند و آنها را به شکلی درآورند که رضایت خاطر آنها را جلب کند از طرف دیگر ، در صورتی که مسکن نیازهای در حال تحول و دگرگونی را پاسخگو باشد . نیاز به ایجاد تغییرات بنیادی با تخریب و بازسازی زودرس ساختمان به وجود نخواهد آمد و عمر مفید ساختمان افزایش مییابد . (محمودی 1388؛11-12)