1-1-1- مفهوم آمایش سرزمین
در بررسی ریشه لغت آمایش، با توجه به مفهوم علمی آن و در جهت سازماندهی فضا، مجموعه فعالیتهای صورت خواهد گرفت که بهنوعی در معانی مختلف مصدر «آمودن» مستتر است زیرا آمودن آنگونه که لغتنامه دهخدا بیان کرده است به معنای آمیختن، در نشاندن، مستعد کردن، آراسته کردن و در کنار هم چیدن و… است و آمایش اسم مصدر «آمودن» و «آماییدن» است. مفاهیمی که تا پیش از متداول شدن عبارت آمایش سرزمین در واژههایی نظیر «تنسیق سرزمین» یا «بهرهوری از سرزمین» جستجو میشد.
جغرافیدانان، آمایش سرزمین را بهرهبرداری از زمین و منابع آن از دیدگاه جغرافیای کاربردی یا برنامهریزی تعریف نمودهاند. در واقعه مطالعه آمایش سرزمین نظم نوینی از سازماندهی منابع طبیعی و فعالیتهای انسانی را بر پهنه سرزمین مهیا میسازد و به سازماندهی منطقی و معتدل فضای موجود حیاتی برای هرگونه تجمیع انسانی میپردازد. در اینجاست که در مطالعات آمایش سرزمین از تکنیکهای برنامهریزی فضایی استفاده میگردد (زیاری، ۱۳۸۹: ۲۳).
از نظر مهندسین مشاور ستیران، آمایش سرزمین عبارت است از برنامهریزی و سازمان دادن نحوه اشغال فضا و تعیین محل سکونت انسانها و محل فعالیتها و تجهیزات، و همچنین کنشهای بین عوامل گوناگون نظام اجتماعی- اقتصادی است (زیاری، ۱۳۸۹: ۲۴).
در ایران مطالعات آمایش سرزمین در دورههای مختلف چه به لحاظ روششناسی و چه به لحاط معرفتشناسی، تحولات مختلفی را از سر گذارنده و متناسب با مقتضیات درونی و بیرونی تکامل یافته است. روند مورد اشاره به سادگی از تعاریف مختلفی که از آمایش سرزمین در برهههای مختلف ارایه شده، قابل تشخیص است.
– تعریف دهه پنجاه از آمایش سرزمین: مهندسان مشاور ستیران در این دهه آمایش سرزمین را اینگونه تعریف میکنند: برنامهریزی و سازمان دادن نحوه اشغال فضا و تعیین محل سکونت انسانها و محل فعالیتها و تجهیزات و همچنین کنشهای بین عوامل گوناگون نظام اجتماعی و اقتصادی (مهندسن مشاور ستیران، ۱۳۵۴). این تعریف بیشتر مبتنی بر بهرهوری از سرزمین براساس قابلیتها و امکانات است و به بیانی دیگر، فعالیتیابی برای بهرهوری از سرزمین بوده است. ضمن اینکه در این تلقی مقولات مربوط به جمعیت جنبه حاشیهای دارند.
– تعریف دهه شصت از آمایش سرزمین: آمایش سرزمین، تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا به منظور بهرهبرداری منطقی از جمیع امکانات در جهت بهبود وضعیت مادی و معنوی اجتماع براساس ارزشهای اعتقادی با توجه به سوابق فرهنگی و ابزار علم و تجربه در طول زمان است (مومنی،1390: 60). مفاهیمی که این نحوه نگرش به آمایش سرزمین دارد ناظر بر مقولاتی نظیر فعالیتیابی برای مکانی خاص، مکانیابی برای فعالیتی خاص، الگوی سازماندهی فضا، الگوی اسکان جمعیت و مدیریت سازمان فضایی توسعه است.
– تعریف دهه هفتاد از آمایش: آمایش سرزمین مهندسی ترتیبات بهرهبرداری بهینه از ظرفیتهای اجتماعی و طبیعی است (فولادی، ۱۳۸۲). به عبارت دیگر، هندسه بهرهبرداری از ظرفیتها را یعنی نوع و مقیاس و موقعیت مکانی فعالیتهایی که منجر به بهرهبرداری بهینه از ظرفیتهای آن است هدف قرار میدهد یا مفهوم و عینیت میبخشد. براساس چنین تعریفی مقوله آمایش سزمین به لحاطظ ماهوی مقولهای است چند انضباطی که با مسایل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و محیطی برخورد دارد. در واقع این طرز تلقی از آمایش سرزمین تلفیقی از تمام تعاریف قبلی است و با تاکید بر دو امر هندسه (بعد مکانی و فضایی) و جغرافیا، سازمان فضایی را در ارتباط با ظرفیتهای اجتماعی میبیند. در مقایسه با تعریف دو، ظرفیتهای اجتماعی را وسیعتر و جامعتر از سرزمین میبیند. سرزمین را یک بستر یا ظرف تلقی میکند که در آن عنصر قابلیتهای طبیعی و مصنوع برجستهتر است اما ظرفیتهای اجتماعی مفهومی وسیعتر از ترکیب اقتصاد، اجتماع و فرهنگ را نمایان میکند که در معنای عملیاتی، پیشرفتهتر از مفاهیم قبلی است. در این تعریف، فضا، انسان و فعالیتهایش از حالت تجریدی تعاریف قبلی خارج شده است و در معنای عامتر، اقتصاد، بخش مادی ظرفیت اجتماعی است و فرهنگ، بخش معنوی آن و مفهوم سرزمین به یک تلقی انسانیتر، فرهنگیتر و اجتماعی ارتقا یافته و به عبارت دیگر، هندسه ترتیبات ناظر بر مقولات سازمان فضایی است. صفت این تعریف در کم رنگ بودن مقولات جمعیتی و نظام اسکان است که اگر آن را ترتیبات بهرهوری بهینه در تعامل بین سه مقوله انسان و فعالیتهایش که شکل دهنده به فضا هستند، بدانیم به نسبت تعاریف دیگر عامتر اما تخصصیتر است.
با توجه به مطالب گفته شده در مورد آمایش سرزمین، دو سطح از کار میتوان به لحاظ فنی تصور کرد:
الف- تناسب بین الگوی اسکان جمعیت و سازماندهی اقتصادی فضا: در این ارتباط باید در منطقه چشم انداز اشتغال را جستجو و سهم بخشها را تعیین کرد، بنابراین در این سطح، نگاه به این مقوله، کمی خواهد بود.
ب- تناسب بین جهتگیری کلی اسکان جمعیت و جهتگیری کلی سازماندهی اقتصادی فضا: این برخورد به دنبال تحلیلهای کمی نخواهد بود و تنها سعی میکند سازگاریهای کلی را مطرح کند و هر مقوله مستقل بحث شود؛ یعنی نگاهی کیفی خواهد داشت.
در مجموع با توجه به سیر تکاملی مفهوم آمایش سرزمین و توجه به خصوصیات هر یک از تعاریف ارایه شده، در قالب وظایف ششگانه زیر، مفهوم عملیاتی و تخصصی آمایش سرزمین به شرح زیر حاصل میشود.
– مکانیابی برای فعالیتهای خاص؛
– فعالیتیابی برای مکانهای خاص؛
– تناسب بین جمعیت و ظرفیت توسعه پذیری در هر حوزه جغرافیایی؛
– ارایه گزینههای متناسب الگوی اسکان جمعیت؛
– ارایه گزینههای متناسب الگوی سازماندهی فضا؛
– ترتیبات حفاظت از محیط زیست.
مرکز ملی آمایش سرزمین نیز آمایش سرزمین را به شرح زیر توصیف کرده است: تنظیم کنش متقابل بین عوامل انسانی و محیطی به منظور ایجاد سازمان سرزمینی مبتنی بر بهرهگیری بهینه از استعدادهای انسانی و محیطی، آمایش سرزمین، نامیده میشود. آمایش سرزمین در چارچوب اصول مصوب، از طریق افزایش کارآیی و بازدهی اقتصادی، گسترش عدالت اجتماعی، رفع فقر و محرومیت و برقراری تعادل و توازن در برخورداری از سطح معقول توسعه و رفاه در نقاط و مناطق جغرافیایی، ایجاد نظام کاربری اراضی متناسب با اهداف توسعه متعادل و حفظ محیط زیست، ایجاد و تحکیم پیوندهای اقتصادی درون و برون منطقهای و هماهنگسازی تاثیرهای فضایی- مکانی سیاستهای بخشی و سیاستهای توسعه مناطق و محورهای خاص به گونهای عمل میکند که بتواند اهداف چشمانداز کشور و مدیریت یکپارچه سرزمینی را محقق سازد (مومنی،1390: 17).
1-1-2- اهداف و کاربردهای کلی آمایش سرزمین
به طور خلاصه اهداف و کاربردهای کلی آمایش سرزمین که توسط پایه گذاران اولیه این تخصص تعیین شده عبارتند از (حسن پور، ۱۳۹۱: ۲۰).
- سیاستگذاری، به منظور تضمین وحدت، یکپارچگی و استقلال ملی از نظر صنعت، کشاورزی، مدرنسازی امکانات، تجهیزات و خدمات، دسترسی به اطلاعات، توسعه اقتصادی، زیرساختهای اقتصادی چون راهها، شبکهها و مخابرات و غیره؛
- تهیه و تدوین طرح، نقشه جامع . سند پایه و ملی آمایش سرزمین به منظور برنامهریزی، ساماندهی و چیدمان کلیه عوامل و زیر ساختههای جغرافیایی، صنعتی، اقتصادی، ارتباطی و انسانی در پهنه سرزمین علاوه بر آن آمایش سرزمین ترسیم کنندهی خطوط اصلی و دیدگاههای کلان ملی و منطقهای در رایطه عناصر تشکیل دهنده سرزمین، با رویکرد یکپارچه، جامع و راهبردی است؛
- ایجاد تعادل، توازن و مساوات بین مناطق و جوامع مختلف، چون توزیع عادلانه ثروت، تعاد جغرافیایی بین مناطق فقیر نشین و ثروتمند، توزیع مناسب امکانات و خدمات و شبکههای شهری، تعدیل حاشیه نشینی، از بین بردن مناطق محروم و تبعیض اجتماعی؛
- مهار و کنترل عناصر فضایی، جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی؛
- ساماندهی مناطق طبیعی و جغرافیایی برای مثال شناسایی مناطق قابل زیست و مناسب جهت اسکان جمعیت، منطقه بندی و تقسیمات کشوری، تمرکز زدایی در برخی از مناطق، طراحی و تدوین قانونهای قابل اجرا به منظور ساخت و ساز در دامه کوهها، رودخانهها، جنگلها، محیطهای روستایی و شهری و غیره؛
- پیشگری از عوارض طبیعی، چون پیشگیری سیل، زلزله، جنگل سوزی، حوداث غیرمترقبه، بیکاری، قحطی، خشکسالی، طوفان شن، کویرزایی (کویر گستری) و غیره؛
- حفظ میراث فرهنگی چون بناهای تاریخی و آثار باستانی که تنها متعلق به کشور ما نیستند بلکه به بشریت تعلق دارند