2-6- كاوش و مقايسه آراء انديشمندان و نظريه پردازان شهري در ارتباط طراحي شهري بافتهاي فرسوده
2-6-1- اوژن ويوله لودوك (1879 – 1814)
به عقيده وي، بناهاي تاريخي بايد از بناهاي اطراف پاك و رها شوند تا بدين ترتيب بتوان به اهميت آنها بيشتر پي برد و بيشتر براي آنها احترام قائل شد. ديدگاه لودوك را ميتوان دو نظريه عمده ذيل مطرح كرد:
الف – نظريه پويايي ماده در ساختمان
ب- نظريه سبك و زمان
بر اساس اين نظريهها، لودوك اصولي را مطرح ميسازد كه در امر مرمت ميتواند بسيار مؤثر واقع شود.
اين اصول شامل موارد زير ميباشد:
يكم – حذف بخش هاي اضافه شده به بنا به صورت اوليه از طريق شهودي
سوم – شباهت و درك اثر
چهارم – حفظ بناي كاملاً فرسوده و تخريبي
بر اساس نظريهها، اصول و دستورالعمل مورد نظر لودوك ميتوان دريافت ، هدف لودوك از مداخله در بافتهاي تاريخي، احياي كالبد و در پي آن بهبود كاركرد ميباشد.
2-6-2- جان راسكين
راسكين با ديدي كاملاً هجران زده به گذشته و با گذشته و با الهام از گذشته سعي بر آن داشت تا تحولي اساسي در انديشه فرهنگي مردم ايجاد كند. معروفترين اثر راسكين كتاب «هفت مشعل معماري» است كه در سال 1848 انتشار يافت.
- حقيقت
- ايثار (فداكاري)
- قدرت
- زيبايي
- زندگي
- خاطره
- اطاعت
راسكين با اقدامات خود پايه گذار دو نظريه عمده در امر مرمت شد. اين دو نظريه كه شامل نظريه منظرسازي و نظم اندامواره يا سازمند مي باشد، به شرح زيرند:
الف- نظريه منظرسازي
ب- نظم اندامواره يا سازمند.
راسكين بر مبناي نظريات فوق ، اصولي را مطرح ساخت كه در امر مرمت مؤثر واقع شدند. اين اصول به شرح زير ميباشد.
يكم: اصل فناپذيري
دوم: اصل عدم تكرار (تنوع)
سوم: اصل عمر و اعتبار
چهارم: اصل عدم دخالت
پنجم : اصل مرمت آييني
با توجه به اصول و نظريههاي مورد نظر راسكين ميتوان دستورالعملهاي مورد توجه وي را در موارد ذيل خلاصه كرد:
1 – مرمت دائمي
2- تبعيت از قوانين منظرسازي و سازمندي
بدين ترتيب بر اساس نظريهها و اصول مورد نظر راسكين ميتوان دريافت، هدف وي از مداخله در بافتهاي كهن، بهبود كالبد بدون دخالت مستقيم و بارز ميباشد. به عقيده وي، كاربري پيشنهادي بناها و بافتهاي كهن بايد در جهت تداوم تاريخي باشد، يعني بايد عملكردي هم سنخ عملكرد قبلي خود داشته باشد. شيوه اقدام وي در بناها و بافتهاي تاريخي، بهسازي است، زيرا وي به مرمت محتاطانه تاريخي اعتقاد داشت. روش مداخله راسكين ، بيشتر بر پايه روش حفاظتي – تزئيني بنا نهاده شده است.
بافتهاي تاريخي، بهسازي است، زيرا وي به مرمت محتاطانه تاريخي اعتقاد داشت. روش مداخله راسكين، بيشتر بر پايه روش حفاظتي – تزئيني بنا بهاده شده است.
2-6-3- كابيلو بويي تو (1914 – 1836)
«نكات پيشنهادي وي در مورد طراحي بافتهاي فرسوده شهري تأثير زيادي در تدوين وشكل گيري ” اولين منشور معماري” داشت» (فلامكي، 1375، ص 23-21). نظريات مربوط به مرمت از ديدگاه بوييتو را مي توان در دو نظريه عمده ذيل مطرح ساخت:
الف – جايگزيني مفاهيم معماري به جاي ويژگيهاي شكلي و سبكي:
ب- فراتر از زمان بودن بناها و مجموعههاي تاريخي:
بر اساس نظريههاي فوق، ميتوان اصول زير را مطرح نمود:
يكم- ايجاد عملكرد جديد در كالبد قديم
دوم- تعيين دوره مداخله در هر دوره
سوم- تدوين مباني اقدام
چهارم – عدم تقليد از سبكهاي معماري در گذشته
دستورالعملهاي مرمت بر اساس نظريهها و اصول مورد نظرر بويي او را ميتوان به صورت زير مطرح كرد:
1 – دخالت در بنا با استفاده از مفاهيم كهن ولي متفاوت از سبك قديم.
2- تفاوت گذاشتن بين ميان مصالح قديم و جديد به هنگام اقدام
3- استقرار نمايشگاه در كنار هر نوع اقدام براي مشخص نمودن جايگاه عناصر مداخله.
4- معرفي بنا يا مجموعههاي تاريخي با استفاده از امكانات آموزشي
5- حك تاريخ و زمان اقدام.
6- توصيف مراحل مداخله و بيان علت اقدام.
بنابر نظريات، اصول و دستورالعملهاي مورد نظر بوييتو مي توان دريافت كه هدف از مداخله در بناها يا مجموعههاي تاريخي، بهبود كاركرد كالبديبناها و مجموعههاي تاريخي است. به سخن ديگر وي در پي احياي بافت بناهاي تاريخي است. كاربري پيشنهادي بوييتو، معاصر سازي است و شيوة اقدام، بهسازي و نوسازي ميباشد و توجه به بازسازي ندارد. روش مداخله وي غالباً بصورت موضعي-موضوعي است.
2-6-4- كاميلوسيت
سيت معمار اتريشي بود كه مهمترين اثر وي كتاب «هنر ساختن شهرها» به سال 1889 ميباشد.
نظريههاي مرمتي سيت شامل نظريه عمده است كه در زير بدانها اشاره ميشود:
الف- جست و جوي الفباي شهرسازي كهن به منظور كاربست در شهرسازي جديد.
ب- ارزش بناهاي تاريخي در ارتباط و هماهنگي فضايي موجود بين بنا و محيط اطراف
ج- نظرية تداوم شهرسازي
د- نظريه هويت تاريخي شهرها
اصول مورد نظر سيت را ميتوان به صورت زير مطرح نمود:
يكم- سلسله مراتب مكاني يا فضايي
دوم- هويت
سوم – تلفيق و انطباق
چهارم – توازن
پنجم – عملگرايي
ششم – تعادل
هفتم – مقياس انساني
سيت با توجه به اصول و نظريههاي مرمتي خويش، دستورالعملهايي را مطرح ساخت كه بيشتر جنببة اجرايي داشت. اين دستورالعملها شامل موارد زير مي باشند:
1 – تلفيق ساختمانهاي جديد و قديم با رعايت الفباي مرمت.
2- كاربست راهحلهاي مقطعي به سبب احياي بخشي از ارزشهاي شهر قديم و نفوذ آن به ساير مناطق شهري .
3- نفي شبكه شطرنجي در مرمت خيابانهاي شهر
4- طراحي شهري در مقياس معماري – شهري.
5- تأكيد عمده بر خيابان و ميدان به عنوان دو عنصر مهم در حيات شهري، مشروط بر به كارگيري اصول و قواعد دستور زبان شهري گذشته.
6- نفي اصل تقارن در طراحي بافتهاي فرسوده شهري.
7- عدم ورود وسايل موتوري (اتومبيل) به داخل بافت كهن.
8- تأكيد بر استفاده از فضاي سبز طراحي شده در بافت.
بر پايه نظريات، اصول و دستورالعملهاي مورد نظر سيت ميتوان دريافت كه هدف وي از مداخله در بناها، مجموعهها و بافتهاي كهن، بهبود كاركرد با احترام به كالبد بافت قديم است. كاربري پيشنهادي وي، كاربري است كه بتواند سبب تداوم حيات كالبدي – تاريخي بافت شهر شود؛ شيوة اقدام، بهسازي و نوسازي است و كمتر مي توان در اقدامات سيت، شيوة بازسازي را مشاهده كرد. روش مداخله سيت بيشتر بر پايه روش حفاظتي – تزئيني استوار است.
2-6-5- لوكا بلترامي
وي معتقد به «بازسازي اصيل بنا به شكل اوليهاش بود» (مهندسين مشاور طاش، 1373، ص 2). نظريات لوكا بلترامي تلفيقي از نظريههاي ويوله لودوك و جان راسكين بوده و شامل دو نظريه عمده به شرح زير است:
الف- تعلق بنا ببه محيط شهري
ب- روش مرمت
بلترامي بر پايه نظريههاي خود، اصول مرمتياش را پايه گذاري كرد. اين اصول شامل موارد زير است:
يكم- بازسازي مو به مو.
دوم – حق مداخله در بنا، مجموعه و يا بافت شهري، مشروط بر وجود مدارك لازم در مورد موجوديت اوليه آن.
با توجه به نظريهها و اصول بلترامي مي توان دستورالعملهاي زير را استخراج كرد:
1 – بازسازي عناصر، بناها و فضاها مطابق آنچه بوده است.
2- ساخت و ساز بر مبناي اصول كهن.
با استناد بر نظريهها، اصول و دستورالعملهاي مورد نظر بلترامي ميتوان به اين نتيجه رسيد كه هدف وي از مداخله در بنا ، مجموعه ها و يا بافتهاي كهن ، بهبود محتاطانه در كالبد يا مجموعهها ست، مشروط بر وجود اسناد و شواهد تاريخي لازم و كافي. كاربري پيشنهادي وي ، كاربري موزهاي است و شيوة اقدام بهسازي و بازسازي است. روش مداخله بلترامي نيز عمدتاَ به صورت بازسازي شهري است.
2-6-6- لئوناردو ببنه ولو
نظريات بنه ولو در خصوص مرمت آثار و بناهاي تاريخي در سه نظريه كلي خلاصه ميشود كه شامل موارد زير است:
الف- تداوم تاريخي
ب- تعادل و تمايز
ج- حضور شكل و عملكرد معاصر در بافتهاي قديم.
اما اصول مورد توجه بنهولو در خصوص طراحي بافتهاي فرسوده شهري بدين قرار است:
يكم- تمايز كالبدي
دوم – تفاوت عملكردي
سوم – تعادل
بر اساس نظريهها و اصول فوق مي توان دريافت كه هدف بنه ولو ازمداخله در بافت كهن، بهبود كالبد و شرايط زيست ساكنان است. كاربري پيشنهادي وي، معاصر سازي است و شيوة اقدام، بازسازي است. روش مداخله وي اصولاً بر پايه روش حفاظتي – تزئيني بنا شده است.
2-6-7- لودويكو كواروني
كواروني معمار و نظريهپرداز ايتاليايي است. نظريهها وي در خصوص طراحي بافتهاي فرسوده شهري در دو نظريه زير دستهبندي ميشود:
الف- چند وجهي بودن طراحي بافتهاي فرسوده شهري
ب- احياي بافتهاي تاريخي از وجوه مختلف
يكم = هماهنگي
دوم – پويايي
هدف وي از مداخله در بافتهاي كهن، بهبود عملكرد با احترام به كالبد زنده و پويا است. كاربري پيشنهادي وي، معاصرسازي است و شيوه اقدام در بافتهاي تاريخي، بهسازي و نوسازي با توجه به برنامهريزي شهري است. روش مداخله وي، بازسازي شهري و روش جامع طراحي بافتهاي فرسوده شهري است.
2-6-8- گوستا و جيوواني
جيوواني از معماران و نظريه پردازان ايتاليايي است كه اصولي را در زمينه طراحي بافتهاي فرسوده شهري به صورت زير مطرح ميكند.
يكم- تفكيك شهري
دوم – تفكيك فضايي
هدف جيوواني از مداخله در بافت كهن، بهبود عملكرد و كاركرد شهر با احترام به كالبدهاي زنده و پوياست. كاربري پيشنهادي وي در خصوص بناها و مجموعههاي تاريخي بر اساس تفكيك ميان بناهابه دو دسته مرده و زنده صورت پذيرفته است. به نحوي كه كاربري مورد نظر بافتهاي مرده، كاربري موزه اي و كاربري مورد نظر بافتهاي زنده ، احيا و مرمت بافت شهري است. شيوه اقدام وي به صورت بهسازي و نوسازي است و روش مداخله او، روش بازسازي شهري و روش جامع طراحي بافتهاي فرسوده شهري است.
2-6-9- پاتريك گدس
گدس زيست شناس اسكاتلندي، از زمره نظريه پردازان دوره دوم طراحي بافتهاي فرسوده شهري محسوب ميشود.
گدس معتقد بود كه اولين گام براي شناخت شهر، اولين گام شناخت عناصر جغرافيايي و تارخي آن شهر ميباشد. به طوري كه اين شناخت ميتواند ما را در تهيه طرحهايمان ياري رساند. گذس در مورد مرمت، سه نظريه عمده دارد كه شامل موارد زير است:
الف- انطباق مكان و زمان در خصوص بنا، مجموعه و يا بافت شهري .
ب- امروز، تكرار ديروز نيست بلكه تحول و تداوم آن است.
ج- حضور مطالعات برنامهريزي شهري درطراحي بافتهاي فرسوده شهري.
اصول مورد نظر گدس بر پايه نظريههاي فوق عنوان شامل موارد زير است:
يكم- شناخت
دوم – معرفي
با استناد بر اصول و نظريات گدس، ميتوان دستورالعملهاي وي را استنتاج كرد.
1- درامر مرمت لازماست خاطرههاي تاريخي حفظ شوند.
2- آموزش مداوم و همگاني : درانجام اقدامات مرمتي، آموزش به مرمت كنندگان، مردم و مسئولان كاري ضروري است.
بنابراين مي توان به اين نتيجه رسيد كه هدف گدس از مداخله در بافتهاي تاريخي ،حفظ كالبد ، بهبود محيط شهري و بهبود شرايط زيستي ساكنان است كاربري پيشنهادي وي در بافتهاي تاريخي ،حفظ كالبد، بهبود محيط شهري و بهبود شرايط زيستي ساكنان است. كاربري پيشنهادي وي در بافتهاي شهري، كاربري است كه در درون برنامهريزي شهري مطرح ميشود و شيوة اقدام، عمدتاً بهسازي و نوسازي است و بندرت سخن از بازسازي به ميان ميكشد . روش مداخله وي، روش جامع طراحي بافتهاي فرسوده شهري است.
2-6-10- لوکوربوزيه
نقاش، معمار و شهرساز سوئيسي الاصل ميباشد. وي در سال 1928 يكي از اعضاي اصلي چهارمين كنگرة سيام بود. اعضاي سيام «هيچ گونه توجهي به ساختمانهاي موجود شهر نداشتهاند و تمايلي به اصلاح بافت از خود نشان نميدادند. بنابراين هدف جانشين كردن بافت جديد بر بافت قديم از خصوصيات بارز آنها بود» (بحريني، 1378، ص 15). نظريات عمده مرمت از ديدگاه لوكوربوزيه شامل چند نظريه عمده است كه در زير آمده است:
الف- نفي گذشته
ب- معماري نميتواند به بنايي محدود شود كه در گذشته بنا شده است.
ج- تبعيت فرم از عملكرد: كالبد بايد در مقابل عملكرد مطيع باشد
د- منطقه بندي تنها ابزار پاسخگويي به اهداف شهرسازي جديد است.
اصول مورد نظر لوكوربوزيه بر اساس نظريههاي فوق، بسيار شايان توجه است. اين اصول به صورت زير دسته بندي شدهاند:
يكم- هندسه گرايي
دوم- توليد انبوه
سوم – استندارد گرايي
چهارم – منطقه بندي
پنجم – جدايي حركت سواره از پياده
دستور العملهاي لوكوربوزيه را ميتوان به صورت زير دسته بندي كرد.
1 – تخريب بنا، مجموعه و يا بافت فرسوده شهر
2- جايگزين كردن بنا، مجموعه و يا بافتهاي جديد بر روي بافت قديم براي حلق فضاهاي جديد.
3- حفظ تعداد محدودي از ابنيه باارزش به منظور پاس داشتن خاطرههاي شهري
4- ورود وسايل نقليه و موتوري به داخل بافتهاي كهن
هدف وي از مداخله در بافتهاي شهري، بهبود كاركرد با تخريب كالبد ميباشد. كاربري پيشنهادي بر پايه منطقه بندي است؛ منطقه بندي كه بر اساس چهار عملكرد اصلي مسكن، اوقات فراغت، رفت و آمد و كار استوار است و شيوه اقدام، بازسازي است نه بهسازي و نوسازي. روش مداخلة وي ، عمدتاً حفاظتي – بهداشتي است.
2-6-11- لوئيس مامفورد
مامفورد اعتقاد داشت براي حل مسائل شهرها بايد شناختي عميق نسبت به مسائل شهر پيدا كرد و عدم درك مشكلات كنوني شهرها به طور واقعي و افزايش وسايل نقليه منجر به گسترش حومهها شده است.
گسترش حومهها نيز سبب از بين روفتن شهرهاي تاريخي شدهاند؛ در حالي كه بافتهاي تاريخي ميتوانند مكان مناسبي در برابر تهديد روزافزون وسايل نقليه در شهرهاي امروز محسوب شوند. مامفورد نظريههاي خود را در مورد مرمت بافتهاي تاريخي چنين عنوان ميكند:
الف- مرمت امري است بطئي و جزئي كه ممكن است سالها به طول انجامد.
ب- بافتهاي تاريخي تنها داراي ارزش تاريخي نميباشند بلكه داراي بعدي زيبايي شناسانه نيز ميباشند .
ج- تعادل بخشي جمعيت در بافت قديم شايان توجه است.
بر اساس نظريههاي مورد توجه مامفورد ، مي توان اصول زير را مطرح ساخت:
يكم- برنامهريزي
دوم- معاصر سازي
سوم – مشاركت
چهارم – مداخله در ذرة فضا
دستورالعملهاي مرمتي مامفورد را ميتوان بر اساس اصول مطروحه به صورت زير تدوين كرد:
1 – احداث بافت جديد بر روي بافت قديم نميتواند مشكل اين بافت را حل نمايد.
2- اقدامات منطقي و كوته بينانه موجب از بين روفتن ديد زيبايي شناسانه مناظر تاريخي و همچنين از بين رفتن قسمتي از تاريخ شهر ميشود.
3- در بافتهاي كهن بايد سعي داشت تا حتيالامكان تراكم را كاهش داد. البته كاهش تراكم بايد منطبق با تعادل بخشي باشد.
4- اقدامات مرمتي بايد به صورت جذاب و آرامشبخش صورت پذيرد.
بر اساس نظريهها، اصول و دستورالعملهاي مامفورد مي توان به اين نتيجه رسيد كه هدف وي از مداخله در بافتهاي شهريف حفظ كالبد بافتهاي تاريخي بر اساس شكل سازمند آن و پاسخ به نيازهاي معاصر ميباشد. كاربري پيشنهادي وي، همان كاربريهايي است كه طرحهاي آزمايشي مطرح ساختهاند و شيوه اقدام بهسازي و نوسازي است و كمتر به بازسازي توجه دارد . روش مداخله وي بر پايه روش جامع طراحي بافتهاي فرسوده شهري است.
2-6-12- كوين لينچ
لينچ معمار و شهرساز آمريكايي است. لينچ به امر حفاظت بسيار توجه داشت و حفاظت را امري آييني و دائمي ميدانست. اقدامات لينچ نظريههايي عمده در اين زمينه گرديد، كه شامل موارد زير ميباشد:
الف- مرمت امري آييني و دائمي است.
ب- گفت و گوي ميان گذشته و آينده تنها با مرمت آييني و تداومي امكانپذير است .
ج- نگهداري بنا، مجموعه و يا بافتهاي شهري كه از كيفيت بالا، معني و هويت برخوردار ميباشند، ضروري است.
د- زوال محيط طبيعي و مصنوع امري بديهي است كه نميتوان آن را براي تخريب پيش رس محيطهاي شهري مؤثر دانست .
ﻫ- گفت و گوي ميان شهروند و فضاي شهري را در كار مرمت نبايد از نظر پنهان داشت.
اصول مورد نظر لينچ بر اساس نظريههاي فوق به صورت ذيل ميباشد:
يكم- در زمان بودن
دوم- گفت و گوي خلاق بين گذشته، حال و آينده ميان شهروند و فضاي شهري
سوم – ادراك فضا
چهارم – خوانايي
پنجم – حفظ عناصر غني گذشته
ششم= تأكيد بر حفظ ارزشهاي لمس ناشدني
دستورالعملهاي مرمتي لينچ را ميتوان بر اساس نظريهها و اصول وي به صورت زير تدوين كرد:
1 – به نمايش گذاشتن دورههاي تاريخي در بنا، مجموعه و فضاي شهريف
2- حمايت از موزههاي فضاي باز
مداخله همراه با مشاركت مردم، مشاوره متخصصان و هماهنگي با مسئولان .